ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕تو ژاپن از هر ۱۰ تا بچه ای ڪه دنیا میاد ۹ تاشون خنگن، یڪیشون باهوش!!
اما تو ایران از هر ۱۰ تا بچه، ۹ تاشون باهوشن، یڪیشون خنگ !
Øالا چرا ژاپنی ها این قدر پیشdr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕مادامى که سيب با چوب باريکش به درخت متصل است
همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند..
باد باعث طراوتش میشود
آب باعث رشدش میشود
Ùˆ Ø¢Ùتاب پختگی Ùˆ کمال ميبخشد
اما ...
به Ù…Øض منقطع Ødr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕دیدی وقتی یه بادوم تلخ میخوری؟!!!
سریع بعدش چنتا بادوم شیرین میخوری تا تلخیش از بین بره!
تو دیگه لذتی از بادوم های شیرین نمیبری!
Ùقط میخوای اون تلخی رو Ùراموش Ú©Ù†ÛŒ!
وقتی هم که اون تلخی تموم شد...
دیگه میترسی بادوم بخوری!
Ú©Ù‡ Ù†Ú©ÙØسین_پناهی¨dr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕ابرها به اسمان تكيه ميكنند، درختان
به زمين و انسانها به مهرباني يكديگر.........
گاهي دلگرمي يك دوست چنان
Ùdr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
ادامه دارد...ðŸ˜ðŸ˜ دوستانی Ú©Ù‡ جدید اومدن از پارت اول بخونن Øتما
#پارت_243ت_243
دیوار اتاق آهی زده بودم خیره شدم.
همان روز لعنتی بود، سال تØویل....
به لبخند بغض دار نگار خیره شدم...
به شکم برآمده اش...
کاش
کاش اینجا بود تا جبران کنم تمام ناملایمتی هایم را! کاش!...
نمی‌دانم چند ساعت گذشته بود که خیره به عکسمان بودم.
آرام آرام اشک می‌ریختم؛ صدای بابا را شنیدم که مدام اسمم را به زبان می‌آورد.
در اتاق را باز کرد Ùˆ با دیدن خون ک٠اتاق ÙˆØشت زده وارد شد Ùˆ بلند داد زد:
علیرام(پدر Ùرهاد)_چیکار کردی اØمق؟...
Ùقط توانستم پتوی آهی را روی صورتم بکشم تا اشک هایم را نبیند.
شروع به نصیØت کرد مثل این چندروز، مثل این چند ماه....
اما من هیچی نمیÙÙ‡Ùdr_anoshee 🔴🔴🔴
#پارت_242ت_242
با یادآوری تمام کارهایم لگدی به میز عسلی پیش رویم زدم Ú©Ù‡ واژگون شد Ùˆ تنام شیشه‌های ودکا روی زمین اÙتاد Ùˆ با صدای بدی شکستـ
هنوز به خاطر آن تصاد٠لعنتی نمی‌توانم درست راه بروم اما با هر بدبختی که شده همه جا را دنبال نگارم می‌گردم.
اما انگار نیست، انگار آب شده رÙته تو زمین.
در هیچ سامانه‌ای اسمش برای کار ثبت نشده، یعنی کجا میتونه رÙته باشهـ
دو دستم را روی صورتم گذاشتم، Øال تنها بودم. هیچ کسی نبود . پس راØت Ùˆ آرام می‌توانم گریه کنم.
بی Ùdr_anoshee 🔴🔴🔴
💕يادت باشد
وقتى خورشيد ميدرخشد
هر كس ميتواند
دوستت داشتÙdr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
💕کسی Ú©Ù‡ شهامت Ù
قبول ٠خطر را نداشته باشد
دdr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕بسیاری
از مشکلات را
نباید ØÙ„ کرد ØŒ بلکه
باید آنها را منØÙ„ کرد Ø› زیرا
زائÛdr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕گاهی لال میشود آدم...
Øر٠دارد
ولی کلمه ندارد.dr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕ﺑï½ï»ª ï®ï»ª ﺑﻮﺩﯾﻢ ØŒ ï»ï»—ﺘﯽ ﻣﺮﯾﺾ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ
ï»Ù‚تی ïºï»—ﺎ ﺩï®ïº˜ïº®ï»© ØŒ ﻣﯽ ï˜ïº®ïº³ï¯¿ïºª …
ﺑﮕﻮ ï®ïº ﺎﺕ ﺩïºïº© ﺩïºïºï¯¼ØŸ ï¼ïº˜ï»ª
ïº¯ï» ï»£ï¯½ ﺯﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ؟ !!
ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ …
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ïºï»ï»¥ ﺑﮕﻪ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﻣﻮﻥ ï¼ï¯¿ï»ªØŸØŸ …
ï» ïºŸï»®ïºïº ﺩïºïº©ï»¥ ïºï» ﺑﻪ ïºï»ï»¥ ﻣﯽ ﺳï™ïº®ïº©ï¯¾ï»¢ØŸ …
ï¼ï»®ï»¥ ï®ï»ª ﻣﯽ ﺩï»ï»§ïº´ïº˜ï¯¿ï»¢ ﻣﺎﺩïºï»£ï»®ï»¥ØŒ ﻫﻤﻮﻥ ïºïº£ïº´ïºŽïº³ï¯½ ïºï» ﺩïºïºï»©
ï®ï»ª ﻣﺎ ﺩïºïºï¯¾ï»¢ …
ﺣﺘﯽ ïºïº¯dr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕دقت کردین ؟
بهترین جا برای خواب، خونه ی خود آدمه
راØت ترین توالت، توالت خونه ÛŒ خود آدمه
راØتترین لباس، لباس خود آدمه
خوش Ùرمون ترین ماشین، ماشÛdr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕روز های بهتری می آیند..
وقتی که من قدبکشم
Ùˆ دستم برسد به انتdr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕توکل برخدایت کن؛
Ú©Ùایت میکندØتما؛
اگرخالص شوی بااو؛
صدایت میکندØتما"Ø›
اگربیهوده رنجیدی؛
ازاین دنیای بی رØمی؛
به درگاهش قناعت کن؛
عنایت میکندØتما"Ø›
دلت درمانده میمیرد؛
اگرغاÙÙ„ شوی ازاو؛
به هروقتی صدایش کن؛
Øمایت میکندØتما"Ø›
خطاگرمیروی گاهی؛
به خلdr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕میدونی مشکل
کلمه ی "ببخشید" چیه؟
به مردم این باور Ødr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ