ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕یاد گرÙتم این بار Ú©Ù‡ دستانم یخ کرد، دستان کسی را نگیرم!
جیب هایم مطمئن ترند.!!
دنیا رو Ù…ÛŒ بینی؟ Øر٠Øر٠میاره، پول پول میاره، خواب خواب میاره. ولی 'Ù…Øبت'ØŒ "خیانت" میاره!
کاش همه میدانستن دل بستن به "کلاغی Ú©Ù‡ "دل" دارد، بهتر است از "طاوسی Ú©Ù‡ زیبایی" دارØdr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
آپدیت جدید اندروید â‡ï¸
برای تمام گوشی ها ✅
اندروید در این نسخه تلگرام رو جایگزین اس ام اس کردâ•ï¸â•ï¸
بدون نیاز به اینترنت🆘ðŸŒ
Øتی گوشیهایی Ú©Ù‡ دیگه آپدیت نمیشن میتونن این ورژن اندروید Ùˆ نصب کنن✳ï¸
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕مØرم تمام شد
به خانه هایتان بروید.
مهیا شوید
برای همه انچه که بوده اید.
Øسین را هم درون پستو هایتان پنهان کنید
تا سال دیگر
چون علم و کتل ونخل و زنجیرهایتان.
اکبر و اصغر و قاسم و عباس را هم!
عباس را نه!
به کارتان می اید .
برای قسم خوردنتان هنگام دروغ.
برای گاه خطر هایتان .
زمانی که می خواهید
سر دیگری کلاه بگذارید
وشاهدی Ùdr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕انسانها ........
در قول و قرار
شبیه هم‌انdr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
💕انتقاد هم، مانند باران
باید آنقدر نرم باشد
تØdr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
💕خوشبخت‌ترین زوجها هیچگاه
شخصیتشان یکسان Ù†ÛŒØdr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕زوج جوانی به Ù…ØÙ„ جدیدی نقل مکان کردند .
ØµØ¨Ø Ø±ÙˆØ² بعد هنگامی Ú©Ù‡ داشتند صبØانه میخوردند ØŒ از پشت "پنجره" زن همسایه را دیدند Ú©Ù‡ دارد لباس هایی را Ú©Ù‡ شسته است آویزان میکند .
زن Ú¯Ùت :ببین Ø› لباسها را خوب نشسته است !!!
شاید نمی داند که چطور لباس بشوید یا اینکه پودر لباسشویی اش خوب نیست !
شوهرش ساکت ماند Ùˆ چیزی Ù†Ú¯Ùت ...
هر وقت Ú©Ù‡ خانم همسایه لباس ها را پهن میکرد ØŒ این Ú¯Ùتگو اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتاد Ùˆ زن از بی سلیقه بودن زن همسایه میگdr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕خوشبخت‌ترین زوجها هیچگاه
شخصیتشان یکسان Ù†ÛŒØdr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
💕زندگی سهم مردم جدی نیست
آن هایی که جدی هستند
سهم شان سختی Ùˆ Ùشار است
زندگی به آن هایdr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
💕آدم ها
ïºï»ïº¯ï¯¼ ﻣﻌﻨﯽ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ïºïº ﻣﯽ ﻓﻬﻤﻨﺪ Ùˆ ﻣﺘﻮﺟﻪ ïºï»“ﺘﺎïºïdr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕میلتون اریکسون وقتی دوازده ساله بود دچار Ùلج اطÙال شد. ده ماه بعد شنید Ú©Ù‡ پزشکی به مادرش Ú¯Ùت:
پسرتان شب را ØªØ§ØµØ¨Ø Ø¯ÙˆØ§Ù… نمیاورد.
اریکسون صدای گریه مادرش را شنید. Ùکر کرد شاید اگر شب را دوام بیاورم مادرم اینطور زجر نکشد...
تصمیم گرÙت تا سپیده دم ØµØ¨Ø Ø¨Ø¹Ø¯ نخوابد وقتی خورشید باÙÙ…Øدودیت…د به طر٠Ùdr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده
باشد
اما dr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕وقتی خدا دنیا را Ø¢Ùرید Øتم دارم Ú©Ù‡ خود را توی Ù‡Ú†Ù„ انداخت.
ماهی Ùریاد Ù…ÛŒ زند: ای خدا مرا کور Ù†Ú©Ù† ،نگذار وارد تور شوم ،ماهیگیر داد Ù…ÛŒ زند: Ø®dr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
💕کنار٠دریا عاشق باشی عاشق‌تر می‌‌شوی
اگر دیوانه باشی دیوانه‌تر می‌شوی
«این خاصیتdr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
💕در دنیا جای کاÙÛŒ برای همه هست
پس بجای اینکه Ødr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
ادامه دارد...ðŸ˜ðŸ˜ دوستانی Ú©Ù‡ جدید اومدن از پارت اول بخونن Øتما
#پارت_225ت_225
مدام سعی در ارام کردنم داشت اما من چیزی نمبÙهمیدم Ùˆ Ùقط جیغ های هیستریک میکشیدم
و هرچی جلوی دستم بود را به این طر٠و ان طر٠پرت میکردم
بلند بلند میخندیدم و میان خنده گریه میکردم
پوست سرم گز گز میکرد و موهای بلند و مشکی ام میان انگشتان بلند و کشیده ام پیچیده شده بود
شانه ام را گرÙت Ùˆ با عربده اسمم را صدا زد
نمیدانم این همه زور بازو را از کجا اوردم
ک٠دستانم را روی سینه ÛŒ ستبرش گذاشتم Ùˆ Ù…ØÚ©Ù… هولش دادم
از من جدا شد Ùˆ چند قدمی عقب رÙت
شیشه ÛŒ Ú©ÙˆÚ†Ú©ÛŒ Ú©Ù‡ کنار پایم اÙتاده بود را برداشتم Ùˆ به سمتش گرÙتم Ùˆ Ødr_anoshee🔴🔴🔴