مشاهده مطالب کانال â¥Ù…یتینگ عاشقانه هاâ
😠رمان زیبای [سÙر به دیار عشق]
به قلم زیبای arameeshgh20 🌹
هر روز دhttps://t.me/mitingg/143943 ÙسÙر_به_دیار_عشق¹Ø§Øقسمت_336†Ù‡ ها 😘
از قسمت اول بخونین👇
https://t.me/mitingg/143943
#سÙر_به_دیار_عشق â™¥ï¸ #قسمت_336
با همه ی دردی که دارم ولی نمیتونم آروم بگیرم
-آقای دکتر باید چیزی رو به برادرم بگم... خیلی ضروریه
دکتر: پسر تو باید.....
دلم میخواد داد بزنم اما Øتی جون داد زدن هم ندارم
به سختی میگم: پای زندگی یه Ù†Ùر در میونه... باید به پلیس خبر بدم
سری تکون میده Ùˆ میگه: Ùقط چند دقیقه... بعدش باید استراØت Ú©Ù†ÛŒ
بی Øوصله باشه ای میگمو منتظر میشم... بدجور Øالم خرابه... Øتی نمیدونم چند ساعت از اون ماجرا میگذره... یاد ØرÙای منصور Ù…ÛŒÙتم... نکنه واقعا ترنم بی گناه بوده باشه...
دکتر از اتاق خارج میشه و من با نگرانی به در اتاق زل میزنم
بعد از مدتی سیاوش با قیاÙÙ‡ ÛŒ درب Ùˆ داغونی وارد اتاق میشه با دیدن Øال Ùˆ روز من اشک تو چشماش جمع میشه
با ناله میگم: سیاوش
سیاوش با Ù„ØÙ† غمگینی زمزمه میکنه: سروش با خودت چیکار کردی؟
بی توجه به ØرÙØ´ میگم: سیاوش به کمکت نیاز دارم ...
خودش رو بهم میرسونه Ùˆ میگه: Ú©ÛŒ این بلا رو سرت آورد سروش... Ùقط بگو Ú©ÛŒ این بلا رو سرت آورد
سروش: آروم بگیر سیاوش
سیاوش: Ú†Ù‡ جوری سروش.. دیگه تØمل یه داغ دیگه رو ندارم... میدونی چند روزه اینجایی؟
ته دلم خالی میشÙجدید†Ùوق_هیجانی².. خدایا من چند روز این جا Ù‡https://telegram.me/joinchat/AAAAAEgcOryIeANfGDU5tg....
با Ùراری مخصوص بزرگسالان٠👆ðŸ»