مشاهده مطالب کانال â¥Ù…یتینگ عاشقانه هاâ
😠رمان زیبای [سÙر به دیار عشق]
به قلم زیبای arameeshgh20 🌹
هر روز دhttps://t.me/mitingg/143943 ÙسÙر_به_دیار_عشق¹Ø§Øقسمت_333†Ù‡ ها 😘
از قسمت اول بخونین👇
https://t.me/mitingg/143943
#سÙر_به_دیار_عشق â™¥ï¸ #قسمت_333
اخمام تو هم میره... این کیه که همه چیز رو در مورد من و ترنم میدونه
پرهام رو به شدت به عقب هل میدمو به سمت منصور میرم
-تو کی هستی؟
زمزمه وار میگه: نباید خودت رو درگیر آدم خائنی مثله ترنم میکردی
با Ùریاد میگم: Ø®ÙÙ‡ شو
پوزخندی میزنه
-میگم تو کی هستی... چرا ترنم رو دزدیدی... چرا من رو زندانی کردی؟ چی از جون ما میخوای؟
منصور: از جون تو چیزی نمیخواستم خودت با Ùوضولی بیجا خودت رو به دردسر انداختی Ùˆ از اونجایی Ú©Ù‡ چهره ÛŒ ما رو دیدی نمیتونم آزادت کنم Ùˆ اما در مورد ترنم یه تصÙیه Øساب شخصیه آقا پسر... بهتره از این بیشتر رو اعصاب من راه نری
با پوزخند نگاهی بهش میندازمو میگم: سه چهار تا مرد ریختین سر یه دختر بی پناه اسم خودتون هم گذاشتین مرد... تصÙیه Øساب وقتی اسمش تصÙیه Øسابه Ú©Ù‡ برابر عمل Ú©Ù†ÛŒ... مثلا زور Ùˆ بازوت رو به رخ یه دختر میکشی تا نشون بدی خیلی مردی... بذار یه جمله بگمو خلاصت کنم از تو نامردتر تو عمرم ندیدم
رگ گردنش متورم میشه... با چشمهای سرخ شده بهم زل زده... قیاÙØ´ عجیبب برام آشناست... ولی هر Ú†ÛŒ Ùکر میکنم یادم نمیاد کجا دیدمش
منصور: چون کور بودی Ùˆ گرنه یه نگاه به دور Ùˆ برت مینداختی Ú©Ù„ÛŒ نامرد میدیدی... اولیش هم همون داداش به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…Ø±Ø¯Øª Ú©Ù‡ داداش من رو توی اوجدیداÙوق_هیجانی‡ خراب شده زیر مشت Ùˆ لگد گرÙhttps://telegram.me/joinchat/AAAAAEgcOryIeANfGDU5tgرم عÙراری مخصوص بزرگسالان٠👆ðŸ»