کانال تلگرام میتینگ عاشقانه ها @mitingg

سامانه هرچیز:ارائه محتوای کانال های تلگرام
جستجو در تلگرام

 مشاهده مطالب کانال ❥میتینگ عاشقانه هاâ

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

😍 رمان زیبای [سفر به دیار عشق]
به قلم زیبای arameeshgh20 🌹
هر روز دhttps://t.me/mitingg/143943 Ùسفر_به_دیار_عشق¹Ø§Øقسمت_324†Ù‡ ها 😘

از قسمت اول بخونین👇
https://t.me/mitingg/143943

#سفر_به_دیار_عشق ♥️ #قسمت_324

نفسم به سختی بالا میاد ولی باز لبخندی به روش میزنمو چیزی نمیگم... همونجور که سرم رو به دیوار تکیه دادم چشمام رو دوباره میبندم که سروش با داد میگه: ترنم
با ترس چشمام رو باز میکنم و بهش خیره میشم
سروش: چشماتو نبند... نباید بخوابی
-سروش خیلی خسته ام... بدجور هم احساس سرما میکنم
کتش رو از تنش در میاره و بهم کمک میکنه تنم کنم... کنارم میشینه
سروش: برام حرف بزن
-چی بگم؟
سروش: از این آدما بگو
-تو که باور نمیکنی؟
با جدیت میگه: قول میدم باور کنم... تو فقط نخواب و برام حرف بزن
تو چشماش زل میزنم... میخوام حقیقت رو از توی چشماش بخونم... یعنی واقعا باورم میکنه؟
آهی میکشم و زمزمه وار میگم: برادر مسعود دستور دزدیده شدنم رو داده
اخماش تو هم میره و میگه: مسعود کیه؟... لابد دوست پس..........
اشک تو چشمام جمع میشه... با دیدن اشکام حرف تو دهنش میمونه... نگاهم رو ازش میگیرم...
سروش: ترن....
-هیچی نگو سروش... هیچی نگو
بدون اینکه نگاش کنم برای خودم شعری رو زمزمه میکنم: وسعت درد فقط سهم من است ØŒ باز هم قسمت غم ها شده ام ØŒ دگر آیینÙجدیدفوق_هیجانی¨Ø± است ØŒ Ú©Ù‡ اسیر شب یلدا شدهhttps://telegram.me/joinchat/AAAAAEgcOryIeANfGDU5tg§Ø¨ Ø´Ùفراری مخصوص بزرگسالانِ 👆🏻

بستن
آدرس پست:

نوع گزارش تخلف:

متن گذارش: