مشاهده مطالب کانال â¥Ù…یتینگ عاشقانه هاâ
😠رمان زیبای [سÙر به دیار عشق]
به قلم زیبای arameeshgh20 🌹
هر روز دhttps://t.me/mitingg/143943 ÙسÙر_به_دیار_عشق¹Ø§Øقسمت_323†Ù‡ ها 😘
از قسمت اول بخونین👇
https://t.me/mitingg/143943
#سÙر_به_دیار_عشق â™¥ï¸ #قسمت_323
- تو همیشه توی جمع مراعات میکردی ولی اون روز نتونستی جلوی خودت رو بگیری... چرا دروغ؟... ته دلم بدجور سوخت
Ù†Ùس عمیقی میکشمو دوباره شروع به صØبت میکنم: اما خوشØال شدم سروش... خیلی هم خوشØال شدم... در عین ناراØتی خوشØال شدم Ú©Ù‡ اگه من خوشبخت نشدم ولی لااقل تو خوشبخت شدی... تو به آرامش رسیدی... اون شب خیلی چیزا رو Ùهمیدم... بعد از چهار
سال بالاخره Ùهمیدم شاید یه عشق به جدایی ختم بشه ولی یه جدایی هیچوقت به عشق ختم نمیشه... هر چند دیر Ùهمیدم... اون هم خیلی دیر ولی Ùهمیدم... آره بالاخره Ùهمیدم Ú©Ù‡ شاید بشه با عشق به تنÙر رسید ولی هیچوقت نمیشه با تنÙر به عشق برسی
سروش دستام رو میگیره Ùˆ میخواد چیزی بگه Ú©Ù‡ Øر٠تو دهنش میمونه... ÙˆØشت زده بهم زل میزنه... با صدای لرزونی میگه: ترنم چرا اینقدر سردی؟
چشمام رو میبندم و زمزمه میکنم: یه خورده سردمه
دوست دارم دراز بکشم... اما زمین اونقدر سÙت Ùˆ سخته Ú©Ù‡ درد بدنم رو بیشتر میکنه
سروش: ترنم چشماتو باز کن
به زØمت چشمامو باز میکنم Ùˆ بهش زل میزنم
سروش: بهم بگو کجات درد میکنه... تو رو خدا بگو کجات درد میکنه
با دست به پهلوم اشاره میکنم
سریع به سمت مانتوم هجوم میاره Ùˆ دکمه های ÙجدیدØÙوق_هیجانی سریع باز میکنه
با ترس بهش https://telegram.me/joinchat/AAAAAEgcOryIeANfGDU5tgمو بÙراری مخصوص بزرگسالان٠👆ðŸ»