مشاهده مطالب کانال â¥Ù…یتینگ عاشقانه هاâ
😠رمان زیبای [سÙر به دیار عشق]
به قلم زیبای arameeshgh20 🌹
هر روز دhttps://t.me/mitingg/143943 ÙسÙر_به_دیار_عشق¹Ø§Øقسمت_264†Ù‡ ها 😘
از قسمت اول بخونین👇
https://t.me/mitingg/143943
#سÙر_به_دیار_عشق â™¥ï¸ #قسمت_264
یه Ù†Ùر از جانب من به سیاوش اس ام اس زده بود Ú©Ù‡ من Ùهمیدم Ú©ÛŒ عکسا رو Ùرستاده. باورتون Ù…ÛŒ شه دکتر من با سیاوش توی یه کاÙÛŒ شاپ قرار گذاشته بودم ولی خودم خبر نداشتم! سیاوش هم خیلی خوشØال Ù…ÛŒ خواسته بره سر قرار Ú©Ù‡ سروش رو توی شرکت دید Ùˆ همه ÛŒ ماجرا رو براش تعری٠کرد Ùˆ اون جا بودش Ú©Ù‡ به من مشکوک شد! چون من اگه چیزی Ùهمیده بودم باید به سروش Ù…ÛŒ Ú¯Ùتم ولی وقتی سروش اظهار بی اطلاعی کرد، هر دو با اعصابی داغون به سمت دانشگاه من میان Ùˆ بقیه ماجراهایی Ú©Ù‡ پیش میاد!
دکتر:
-عجیبه! اگه سیاوش، سروش رو نمی دید چی می شد؟
Ù„Øظه ای Ùکر Ù…ÛŒ کنم Ùˆ Ù…ÛŒ Ú¯Ù…:
-نمی دونم!
دکتر:
-دو Øالت وجود داره! یا نقشه ÛŒ اون طر٠چیز دیگه ای بوده، یا اون طر٠می دونسته سیاوش Ùˆ سروش با هم برخورد Ù…ÛŒ کنن!
شونه ای بالا می اندازم و می گم:
-نمی دونم!
دکتر:
-تو چی کار کردی؟
-Øقیقت رو Ú¯Ùتم! سیاوش Ú©Ù‡ اصلا باورم نکرد، اما سروش گوشیشو به طرÙÙ… گرÙت Ùˆ Ú¯Ùت یه اس ام اس بده بگو دوستات Ú©ÛŒÙتو بیارن! هر چند از دست سروش یه خرده دلگیر شده بودم؛ اما بهش ØÙ‚ Ù…ÛŒ دادم! Ù…ÛŒ دونستم بعد از اون همه مخÙÛŒ Ú©ØجدیدŒ ÙÙوق_هیجانی انتظار عکس العمل بهتری رÙhttps://telegram.me/joinchat/AAAAAEgcOryIeANfGDU5tg…! تو Ùراری مخصوص بزرگسالان٠👆ðŸ»