کانال تلگرام میتینگ عاشقانه ها @mitingg

سامانه هرچیز:ارائه محتوای کانال های تلگرام
جستجو در تلگرام

 مشاهده مطالب کانال ❥میتینگ عاشقانه هاâ

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

😍 رمان زیبای [سفر به دیار عشق]
به قلم زیبای arameeshgh20 🌹
هر روز دhttps://t.me/mitingg/143943 Ùسفر_به_دیار_عشق¹Ø§Øقسمت_240†Ù‡ ها 😘

از قسمت اول بخونین👇
https://t.me/mitingg/143943

#سفر_به_دیار_عشق ♥️ #قسمت_240

می خوام چیزی بگم که اجازه نمی ده و به سرعت در رو باز می کنه و از اتاق خارج می شه .آخه یکی نیست بهش بگه تویی که اینقدر از ترجمه سرت می شه چرا مترجم استخدام می کنی؟!
دوباره کارمو از سر می گیرم و این بار شروع به تایپ ترجمه ها می کنم .از بس به کامپیوتر خیره شدم چشمام خسته شده. سرمو روی میز می ذارم و چشمامو می بندم .زمزمه وار می گم:
-خداجون پس کی تموم می شه؟! تازه یک سومش رو تایپ کردم. احساس ضعف و گرسنگی هم می کنم!
نمی دونم چی می شه که کم کم چشمام سنگین می شه و به خواب می رم .با صدای بسته شدن در از خواب می پرم! سروش رو جلوی در می بینم که با پوزخند نگام می کنه.
سروش:
-سرعت عملت ستودنیه! چند ساعته تایپ رو تموم کردی که بعد از یک ساعت و نیم که من برگشتم تو با خیال راحت خوابیدی؟!
یه چیزی ته دلم می گه: » بیچاره شدی« !
می خوام چیزی بگم که خمیازه نمی ذاره. جلوی دهنم رو می گیرم و خمیازه ای می کشم .سروش خندش می گیره ولی سعی می کنه جدی باشه !سروش:
-چاپشون کردی؟
با ترس و لرز می گم:
-راستش خواب موندم!
سری تکون می ده و می جدید:
-فوق_هیجانی©Ù‡ خودم هم فهمیدم، زود چاÙhttps://telegram.me/joinchat/AAAAAEgcOryIeANfGDU5tgیی بØفراری مخصوص بزرگسالانِ 👆🏻

بستن
آدرس پست:

نوع گزارش تخلف:

متن گذارش: