مشاهده مطالب کانال â¥Ù…یتینگ عاشقانه هاâ
😠رمان زیبای [سÙر به دیار عشق]
به قلم زیبای arameeshgh20 🌹
هر روز دhttps://t.me/mitingg/143943 ÙسÙر_به_دیار_عشق¹Ø§Øقسمت_245†Ù‡ ها 😘
از قسمت اول بخونین👇
https://t.me/mitingg/143943
#سÙر_به_دیار_عشق â™¥ï¸ #قسمت_245
دکتر بهت زده نگام می کنه و می گه:
-یعنی هیچ کس تو خونتون پیدا نمی شد جلوی باباتو بگیره؟!
آهی می کشم و می گم:
-تو این دنیا هم دیگه هیچ کس پیدا نمی شه که هوای منو داشته باشه! چه برسه به اون خونه!
دکتر با ناراØتی به گوشه ÛŒ لبم نگاه Ù…ÛŒ کنه Ùˆ Ù…ÛŒ Ú¯Ù‡:
-یعنی Ùقط برای یه نه Ú¯Ùتن...
Ù…ÛŒ پرم وسط ØرÙØ´ Ùˆ Ù…ÛŒ Ú¯Ù…:
-نه آقای دکتر! Ùقط به خاطر یه نه Ú¯Ùتن نبود. اتÙاقات زیادی تو این مدت اÙتاده.
دکتر:
-یه سوال؟!
-بÙرمایید!
دکتر:
-Ù…ÛŒ شه Ú¯Ùت همه ÛŒ اتÙاقاتی Ú©Ù‡ این روزا Ù…ÛŒ اÙتن به گذشته ÛŒ تو مربوط هستن؟
از روی مبل بلند Ù…ÛŒ شم. دکتر با تعجب نگام Ù…ÛŒ کنه. لبخندی Ù…ÛŒ زنم Ùˆ Ú©ÛŒÙÙ… رو روی مبل پرت Ù…ÛŒ کنم.
دکتر:
-اتÙاقی اÙتاده؟
-اتÙاق Ú©Ù‡ نه! دوست دارم از پنجره نگاهی به بیرون بندازم؛ اجازه هست؟
لبخندی می زنه و می گه:
-راØت باش!
به سمت پنجره Øرکت Ù…ÛŒ کنم.
دکتر:
-جوابمو ندادی؟!
وقتی به پشت پنجره Ù…ÛŒ رسم دستامو تو جیب مانتوم Ùرو Ù…ÛŒ کنم Ùˆ آهی Ù…ÛŒ کشم Ùˆ به آسمون آبی نگاه Ù…ÛŒ کنم. آسمون امروز خیلی خوش رنگه. لبخندی رو لبم Ù…ÛŒ شینه .همون جور Ú©Ù‡ به آسمون خیره شدÙجدیدیÙوق_هیجانیØظه Ù„Øظه ÛŒ زندگی امروز من https://telegram.me/joinchat/AAAAAEgcOryIeANfGDU5tg„هاÙÙراری مخصوص بزرگسالان٠👆ðŸ»