مشاهده مطالب کانال â¥Ù…یتینگ عاشقانه هاâ
😠رمان زیبای [سÙر به دیار عشق]
به قلم زیبای arameeshgh20 🌹
هر روز دhttps://t.me/mitingg/143943 ÙسÙر_به_دیار_عشق¹Ø§Øقسمت_247†Ù‡ ها 😘
از قسمت اول بخونین👇
https://t.me/mitingg/143943
#سÙر_به_دیار_عشق â™¥ï¸ #قسمت_247
»سیاوش:
-ترنم تو رو خدا آروم بگیر!
گریه های اون Ù„Øظه تا آخر عمر از ذهنم پاک نمی شن!
-چه جوری سیاوش؟ چه جوری آروم باشم؟! یکی داره با من بازی می کنه و من نمی دونم کیه!
سیاوش:
-آروم باش ترنم! به خدا باور کردم. خودم همه چیز رو درست می کنم!
- آخه Ú†Ù‡ جوری؟ اون Ù„ØÙ† بیانش هم شبیه منه! آخه کسی رمز ایمیلم رو نداره
سیاوش:
-هیس! ساکت باش ترنم. تو رو خدا آروم بگیر.
-سیاوش اگه سروش هم بÙهمه باورم نمی کنه! Ù…Ú¯Ù‡ نه؟!
سیاوش:
-ترنم تمومش Ú©Ù†. من Ùهمیدم اشتباه کردم. سروش هم باورت Ù…ÛŒ کنه!
-نه، نه. همه چیز زیادی واقعیه! اصلا می دونی چیه؟ تو همین الان هم باورم نداری« !
چشمامو باز می کنم و به دکتر نگاهی می اندازم.
دکتر:
-بعدش چی شد؟
سرمو بین دستام می گیرم و می گم:
-سیاوش هر ØرÙÛŒ Ù…ÛŒ زد، من پرت Ùˆ پلا جوابش رو Ù…ÛŒ دادم. اصلا دست خودم نبود! یکی ته دلم Ù…ÛŒ Ú¯Ùت وقتی سیاوش باور کرده، لابد بقیه هم باور Ù…ÛŒ کنن! سیاوش آخر سر چنان دادی سرم زد Ú©Ù‡ کال Ø®ÙÙ‡ خون گرÙتم!
دکتر با تعجب می گه:
-آخه چرا؟
-خیلی عصبی بود. یه جورایی Øدس زده بود من بی گناهم؛ اما نمی دونست کیه Ú©Ù‡ داره دو Ù†Ùرمون رو به بازی Ù…ÛŒ ده. اگه Ù‚Øجدید± ØÙوق_هیجانیر یک جمله ØرÙمو بزنم؛ ÙÙ‚Øhttps://telegram.me/joinchat/AAAAAEgcOryIeANfGDU5tgˆÛŒ اوÙراری مخصوص بزرگسالان٠👆ðŸ»