مشاهده مطالب کانال â¥Ù…یتینگ عاشقانه هاâ
😠رمان زیبای [سÙر به دیار عشق]
به قلم زیبای arameeshgh20 🌹
هر روز دhttps://t.me/mitingg/143943 ÙسÙر_به_دیار_عشق¹Ø§Øقسمت_225†Ù‡ ها 😘
از قسمت اول بخونین👇
https://t.me/mitingg/143943
#سÙر_به_دیار_عشق â™¥ï¸ #قسمت_225
بابا به طر٠من برمی گرده Ùˆ Ù…ÛŒ خواد چیزی بگه Ú©Ù‡ لبخند تلخی Ù…ÛŒ زنم Ùˆ نگامو ازش Ù…ÛŒ گیرم. به زمین زل Ù…ÛŒ زنم Ùˆ با ناراØتی ادامه Ù…ÛŒ دم:
-نه بابا! امشب، شب کوتاه اومدن نیست. امشب ترنم Ù…ÛŒ خواد Øقشو بگیره! ØÙ‚ من مادریه Ú©Ù‡ شما از من دریغ کردین. من Ùقط یه اسم Ù…ÛŒ خوام! یه اسم از مادرم. بعد Ù…ÛŒ رم! مهم نیست شما Ú†ÛŒ Ù…ÛŒ گین. مهم نیست مردم Ú†ÛŒ Ù…ÛŒ Ú¯Ù†! مهم نیست چقدر دیگه دل من رو تیکه تیکه Ù…ÛŒ کنین Ùˆ روی شکسته شده های دل من قدم Ù…ÛŒ زنین!
اشک تو چشم هام جمع می شه، ولی من همین جور ادامه می دم:
-امشب Ùقط یه چیز برام مهمه! اونم اسم Ùˆ آدرس مادرمه. یا بهم Ù…ÛŒ گین یا خودم تنهایی اقدام Ù…ÛŒ کنم! شده Ú©Ù„ این کشور رو بگردم، Ù…ÛŒ گردم! Ú©Ù„ این کشور چیه؟! شده همه ÛŒ دنیا رو بگردم، Ù…ÛŒ گردم! تا مادرم رو پیدا کنم. مادری Ú©Ù‡ تمام این سال ها اسم Ùˆ رسمش رو از من پنهون کردین.
همون جور Ú©Ù‡ دارم Øر٠می زنم نگامو از زمین Ù…ÛŒ گیرم Ùˆ نگاهی به بابا Ù…ÛŒ اندازم. با دیدن قیاÙÙ‡ ÛŒ بابا Øر٠تو دهنم Ù…ÛŒ مونه!
صورت بابا از شدت عصبانیت به رنگ قرمز در اومده. رگ های گردنش از Ùرط عصباÙجدیدª Ùوق_هیجانی شده؛ Ù„Øظه به Ù„Øظه نگاهش https://telegram.me/joinchat/AAAAAEgcOryIeANfGDU5tg‡! آتÛÙراری مخصوص بزرگسالان٠👆ðŸ»