کانال تلگرام @tavaneashghy

$بسمه تعالي$
كانال ما يك كانال رمانيه
پراز هيجان وراز هاي جديد كه ميخوايم باهم كشفشون كنيم .
تاوان عاشقي ...تاواني كه عشق پرداخت ميكنه تا عاشق بمونيم .
به قلم #ميم/ب#
آدمين @A013z


ربات (به صورت ناشناس )
https://t.me/BiChatBot?start=sc-301561325

 مشاهده مطالب کانال تاوان عاشقی 💔

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

#part_50

"ترانه"

باصداي شكسته شدن چيزي از خواب پريدم.
چدشمامو طه باز كردم با چشماي خابالوي آقاييم (تيام) روبه رو شدم.
باورم نميشد كه از ديشب تو بغل عشقم بودم.
انقدر خوشحال بودم كه سر از پا نميشناختم..
دلم براي بغلش تنگ شده بود ،باورم نميشد كه تمام شب و تو بغلش بودم .
حيف كه خواب بودم،البته ميشدگفت بيهوش شده بودم آخه تا صبح هيچ چيزي احساس نكردم.

خودمو محكمبه بدنش چسبوندم واونم محكم بغلم كرد.
و درگوشم زمزمه كرد :(صبح بخير ريزه ميزه ي من ...
با اين حرفش قلبمو قل قلك دادجوري كه لبريز از شادي. شدم .
غرق آرامش بدنش بودم ،مست بوي بدنش بودم و توي بغلش خودمو گم كردم.

اما اين آرامش بوي ماندگاري نميداد.
بازم صداي مهيب شكسته شدن چيزي آرامشمونو به هم زد.
يه لحظه ترسيدم ، خودمو محكم تو بغل تيام جا كردم .
اونم محكم تر از قبل بغلم كرد وآروم گفت
-نترس عشقم...
يه كمي كه آروم شدم به ساعت لوزي شكل روي ديوار هال نگاه كردم .
ساعت هشت بود.
هردو متعجب بوديم كه بدونيم صداي شكستن چي بود.
تيام منو از بغلش جدا كرد وتو رختخواب نشست .
بعد از بوسيدن من پاشد و رفت تا ببينه چي شكسته؟!
دلم ميخواست بازم بخوابم ....
نميدونم چرا انقدر اين روزا خسته بودم.
ولي بايد هرچه زودتر قدرتمو جمع ميكردمو براي پس گرفتن زندگيم ميجنگيدم.

صداي تيام وشنيدم كه نگران ميگفت :
-زهره چيكااااار كردي؟؟!

  کلمات کلیدی: part_50

#part_49

نميتونستم بزارم همين جوري روي مبل بخوابه.
به علاوه خيلي دلم براي بغل كردنش حسابي تنگ شده بود.
انگار بدنم از دوري اين كدئين من حسابي درد گرفته بود.

من خمار بغل كردن دوباره اش بودم .
ديگه طاقتم تموم شده بود.به اتاق رفتم انگار زهره خوابيده بود.
پس با خيال راحت رفتم واز كمد ديواري يه تشك دونفره با يه پتو برداشتم و برگشتم .
توي هال تشك و پهن كردم و به اتاق پذيرايي رفتم ،آروم دستمو زير سرش بردم و زير پاهاشو بلند كردم.
آروم بود انگار كه توي خواب غرق غرق بود.
دلم داشت ريش ميشد ،انقدر مظلوم بود صورتش با اون چشماي پف كرده اش ،انقدر ناز خوابيده بود كه احساس ميكردم نميتونم جلوي اين همه مظلوميتش قد راست كنم.
آروم روي تشك گذاشتمش. وخودمم كنارش دراز كشيدم و توي بغلم كشيدمش .
دلم براي بوي بدنش ، براي اين موها كه يه زماني ازشون متنفر بودم ،براي اين بدن ريزه ميزه اش تنگ شده بود.
محكم بغلش كردم وبوي بدنشو مي بلعيدم ، جوري كه انگار ديگه نميتونم بغلش كنم.

"زهره"
وقتي صداي دستگيره درو شنيدم سريع ملافه تخت رو كشيدم رو خودمو به خواب زدم.
مگه خوابم ميبرد بايد يه فكري ميكردم تا هرچه زودتر اونا رو از هم جدا كنم.
آروم از تخت پاشدم و سركي توهال كشيدم.
تيام وترانه وسسط هال خوابيده بودند.
يادم به دوستم افتاد سريع به سراغ گوشيم رفتم تا ازش كمك بخوام .
اون در زمينه جدا كردن دوست دختر پسرا متخصص بود.
مطمئن بودم راه حل خوبي بهم پيشنهاد ميده .

💫 تاوان عاشقی 💔
🆔 @tavaneashghy

  کلمات کلیدی: part_49

آرام دوستت دارم
جاری هستی در تمام احساسم
غزل های ناب را یک جا برایت می نویسم

و زیر لب زمزمه می کنم
آرام تر . آهسته بیا ، آرام جانم
قصه ی تو مثنوی ست
#عصرت_زيبا_غزل_نابم❤️❤️😻

💫 تاوان عاشقی 💔
🆔 @tavaneashghy 💯

تاوان عاشقی 💔

🎙احمد صفایی
🎼علاقه خاص

تپشای قلبم بندِ

💫 تاوان عاشقی 💔
🆔 @tavaneashghy

كاش بشه وقتي داري ور ميري با گوشيت دستت بره رو اسمم

كاش بشه آخره قصه برسم يه جايي كه بگم ديدي تونستم 🥀

💫 تاوان عاشقی 💔
🆔 @tavaneashghy 💯

دانلود فیلم کانال تلگرام

سلام همراهان عزيز

امشب چهار تا پارت داريم
معذرت بابت دير كردنم ❤️❤️

🕊
هر روز صبح،
در بازار دنيا
به خوشبختی، چوب حراج مي زنند!
خوشبختی پیداکردنی نیست؛
بدست آوردنيست..!

سلام ، صبح تون پر از شور و شوق 😍

💫 تاوان عاشقی 💔
🆔 @tavaneashghy 💯

تاوان عاشقی 💔