کانال تلگرام نبض زن @nabzezan

سامانه هرچیز:ارائه محتوای کانال های تلگرام
جستجو در تلگرام

 مشاهده مطالب کانال 💕🎀 نبض زن 💕🎀

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

رمپولک_های_احساس_های_احساس

قسمت دویست و چهل و هفتم
به کسی از این ماجرا، از این دیدار و از این برملا شدن حقیقت، هیچ چیز نگفتم،این راز تا ابد توی سینم باید مخفی باقی می ماند...بعد از فهمیدن همه چیز، زندگی کردن برایم هیچ جذابیتی نداشت. فهمیدم این روزها به سایه خودم هم نمی توانم اعتماد کنم... فهمیدم هست و نیستم نابود شده و فهمیدم....کیان برایم، هیچ وقت جز حسرتش، بر نمی گردد!
****
کنار پویا و بهارو کل کل هایشان در محل کار که کمی جنبه شوخی و طنز داشت، رد لبخند روی لبم می نشست؛ اما از روزی که پویا و نگاه های خاصش به خودم را تشخیص دادم کمتر جلوی چشمش آفتابی می شدم.. من با این نگاه ها دو سال از زندگی را گذرانده بودم...معنی خیره شدن هایش را بهتر از هر کسی می شناختم
شاید سه ماه گذشته بود...سه ماهی که گویی من هم به عارضه ی کیان دچار شده بودم و به زمین و زمان شک داشتم!... تقریبا توانسته بودم با خودم کنار بیایم،اما یک هفته ی تمام موارد مشکوکی اطرافم می دیدم، مثل تعقیب ماشینی ناشناس زمانی که با بهار همراه بودم.، یا چهره ای که چندین بار در مکان های مختلف می دیدم. تا روزی، شستم خبردار شد بعد از سه ماه سرگردانی، کیان بی وقفه دنبال نشانی از من می گردد ..و خب موفق هم شد و بالاخره گیرم انداخت.می خواست حرف بزند. با دیدنش درد دلم تازه شد،دل پاره پاره شده ام بیشتر تکه تکه شد...تمام روزها و ساعتهایی برایم زنده شد که عاجزانه منتظر یک اشاره از جانبش بودم تامهلت بدهد و حرف بزنم...تمام لحظه هایی برایم جان گرفت که التماسش می کردم و به پایش می افتادم تا بایستد و باورم کند... و نه تنها گوش نکرد نه تنها مرهم نشد، بلکه هلم داد و فرسخ ها از خودش دورم کرد. حالا پشیمان بود یا هر چیز دیگر نمی دانم.. اما قطعا پشیمانی ته دلش جا داشت که باز هم بعد از این متارکه او را به سمت من کشیده بود.
آن لحظه با جود تمام خواستنش، غرورم بیدار شد،اجازه حرف بهش ندادم واو دنبالم آمد. گفتم Ú©Ù‡ به احترام روزهای گذشته برای خودش ارزش قائل باشد وبرود.. باید ØnabzezanˆØ¯ وگرنه تک تک اهالی این منطقه Øنبض_زنبر Ù…ÛŒ کنم...
گفتم او Ù…Ùپولک_های_احساسŒÙهر_روز_پائیزهی http://nabz4story.blogfa.com/

بستن
آدرس پست:

نوع گزارش تخلف:

متن گذارش: