مشاهده مطالب کانال 💕🎀 نبض زن 💕🎀
رمپولک_های_اØساس_های_اØساس
قسمت دویست و سی و چهارم
تنها Ùکری Ú©Ù‡ به ذهنم رسید با وضعیتی پریشان درست مثل دیوانه ها Ùلش را سریع بیرون کشیدم Ùˆ با اخرین سرعت از ساختمان خارج شدم. چندین بار میان راه سکندری خوردم Ùˆ چیزی به پرتاب با نرده های آهنی Ùاصله نداشتم. اما این Ùیلم باید نابود Ù…ÛŒ شد..باید از بین Ù…ÛŒ رÙت..باید....
درست پشت Ù…Øوطه آپارتمان چند کاغذ Ùˆ کبریتی Ú©Ù‡ همراهم بود را روی زمین گذاشتم Ùˆ با درست کردن اتشی، Ùلش را داخلش پرت کردم..Ùلش طوسی رنگ مثل ماده ای مذاب جلوی چشمم ذره ذره ذوب شد اما این ترس،این استرس هرگزلا به لای زبانه های نارنجی Ùˆ اژدهایی آتش از بین نرÙت...
هیستریک Ùˆ در Øالیکه اشکم Ù…ÛŒ چکید دست جلوی دهانم گرÙتم..نمی دانم Ú©ÛŒ بود..نمی دانم Ú©ÛŒ بود Ú©Ù‡ تا این Øد شبیه من بود...نمی دانم Ú©ÛŒ بود Ú©Ù‡ Øتی لباسش هم مثل من بود... اما، من نبودم.... من نبودم Ú©Ù‡ آن شب با تک تک اعضای آن مهمانی خوش Ùˆ بش Ù…ÛŒ کردم. من نبودم Ú©Ù‡ صدای قهقهه های مستانه اش سر به ÙÙ„Ú© کشیده بود Ùˆ صدایی Ú©Ù‡ برایم نا آشنا بود به پیشنهاد دوستی هر کس با سر جواب مثبت Ù…ÛŒ داد...آن Øرکات موزون در آن شب را من اجرا نکردم..من نبودم Ú©Ù‡ همگی برایم Ú©Ù Ù…ÛŒ زدند Ùˆ دورم Øلقه بسته بودند... من نبودم Ùˆ به Ú†Ù‡ کسی این نبودن هارا Ù…ÛŒ Ú¯Ùتم تا باورم کنند؟!
نمی دانستم به Ú©ÛŒ پناه ببرم..Ùقط Ù…ÛŒ دانستم Ú©Ù‡ کیان هیچ وقت نباید این Ùیلم را ببیند...او مریض بود..تØت درمان بود.. او از تصاویر سی Ùˆ اندی سال پیش خودش هنوز رنج Ù…ÛŒ کشید...کیان نباید این Ùیلم را Ù…ÛŒ دید.. به درک Ú©Ù‡ چوب Øراج به آبرویم در دانشگاه خورده بود..به درک Ú©Ù‡ تمام نظر ها نسبت به من برگشته بود... به درک Ú©Ù‡ هزار Ùˆ یک Øر٠پشت سرم ردی٠شده بود Ùˆ از تک تکشان بی خبر بودم... اصلا به درک Ú©Ù‡ اگر از دانشگاه اخراج Ù…ÛŒ شدم! در آن دقایق Ùقط کیان برایم مهم بود.. Ùقط او بود Ú©Ù‡ برایم در الویت بود...من با او راه آمده بودم، تازه داشت روال درمانش جان Ù…ÛŒ گرÙت..تازه بازخواست هایش از آخرین بار کمتر شده بود Ùˆ مرا با تمام تردید هایی Ú©Ù‡ در چشمش خواندم اما عذابم نداد،با من راه آمد Ùˆ تنهایی Ùˆ بدون Øضور خودش، برای رÙتن به این جشن تولد منØوس ترغیبم کرد...!
Ú†Ùnabzezan† شوکی،چنین Ùیلمی هزار بار مرینبض_زنش Ù…ÛŒ کرد..آن Ù„Øظه به Ùپولک_های_اØساسلهر_روز_پائیزه§Ø±http://nabz4story.blogfa.com/