مشاهده مطالب کانال 💕🎀 نبض زن 💕🎀
رمپولک_های_اØساس_های_اØساس
قسمت دویست و سی ام
چنان Ù…ØÚ©Ù… زد زیر دستم Ú©Ù‡ به شیشه کوبیده شدم. نه تنها سرعتش را Ú©Ù… نکرد بلکه با همان چهره کبود پایش را بیشتر روی پدال گاز Ùشرد. از ترس به گریه اÙتادم: کیان آروم تر
Ùریاد کشید: کیان چی؟؟؟...تو آدم نمی Ø´ÛŒ نه؟ من٠اØمق رو بگو هر بار دل به دل تو میدم..Ú¯Ùتی برو دکتر Ú¯Ùتم باشه Ú¯Ùتی روانی Ú¯Ùتم اره هستم..Ú¯Ùتی امروز بریم رستوران اینم قبول کردم...تو دردت چیه اخه؟ Ù…ÛŒ خوای اینجوری منو عذاب بدی؟؟؟ باهاش قرار گذاشته بودی Ú©Ù‡ اینجوری منو آتیش بزنی؟
-تور و خدا آروم تر برو دارم سکته می کنم
- هوایی شدی؟تازه Ùهمیدی به درد هم نمی خوریم؟؟
جیغ کشیدم: داری چرت و پرت می گی...یواش برو
- کور خوندی شمیم Ùˆ بالا بری پایین بیای من طلاقت نمی دم این Ùˆ تو اون مغزت Ùرو Ú©Ù†
به یکباره گوشه خیابان Ù…ØÚ©Ù… روی ترمز زد... جیغ لنت های لاستیکی Ú©Ù‡ آسÙالت را رد انداخت مغزم را ناخن کشید. بوق کشدار اتومیبل هایی Ú©Ù‡ از کنارمان عبور Ù…ÛŒ کردند ÙˆØشت Ùˆ تشنج اعصابم را هزار برابر کرده بود... باید آرام اش Ù…ÛŒ کردم..باید ...دکتر Ú†Ù‡ Ú¯Ùته بود؟؟
-کیان....
- اسم منو به زبونت نیار!Ú¯Ùتی یه بار اشتباه کردی..درد داشت...هرچند به زور!ولی بخشیدم! چون دوستت داشتــم!!Ú¯Ùتم خطا Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ منم خطا Ù…ÛŒ کنم..ولی چنــد بار؟؟چرا بـــازم؟ چرا امروز Ùˆ این بار؟؟چرا جلوی چشم خودم؟؟؟این بار نمی دیدمت چند دÙعه دیگه Ù…ÛŒ خواستی قرار بـذاری؟؟؟ د اخه Ú†ÛŒ برات Ú©Ù… گذاشتـم؟؟؟!
به خدا قرار نذاشتم..خودش اومد کیان..به خدا اتÙاقی بود-
-تو غـــلط کردی که وایسادی و چشم تو چشمش شدی ،تو بیخود کردی که راهتو نکشــیدی برگردی! خوشت میاد از بازی دادن من آره؟ خوشت میاد اینجوری می سوزم و آتیش می گیرم؟
طاقت شنیدن Øر٠هایش را نداشتم دستم را روی گوشهایم گذاشتم تا نشنوم مهری را Ú©Ù‡ با Øر٠های سردش از روی قلبم خاموش Ù…ÛŒ کرد.جیغ هایم عصبی بود:
-بســـه بســه دارم Ù…ÛŒ Ú¯Ù… تقصیر من نبود..دارم Ù…ÛŒ Ú¯Ù… اتÙاقی دیدمش... من Ú©ÛŒ بازی ت دادم دیدی Ú©Ù‡ قبل از تو بلند شدم تا برم..من دارم Ù…ÛŒ سوزم لعنتی..مــن! من دارم با این رÙتارای تو تو برزخ دست Ùˆ پا Ù…ÛŒ زنم ساکت شو کیان...بســـه!
سینه اش از خشم Ùˆ درد بالا پایین Ù…ÛŒ رÙت، گلوی من هم Ù…ÛŒ سوخت...تمامش Ønabzezan±Ø§Ø±ÛŒ بود..کنش ها Ùˆ واکنش های تکراØنبض_زناما تنها چیزی Ú©Ù‡ میپولک_های_اØساسیهر_روز_پائیزهکØhttp://nabz4story.blogfa.com/