کانال تلگرام نبض زن @nabzezan

سامانه هرچیز:ارائه محتوای کانال های تلگرام
جستجو در تلگرام

 مشاهده مطالب کانال 💕🎀 نبض زن 💕🎀

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

رمهر_روز_پائیزهوز_پائیزه

قسمت نود و پنجم
با نظرش موافق نبودم اما استدلالش رو قبول داشتم. شاید واقعا این خونه‌های قوطی کبریتی‌مون بود که دور هم جمع شدنا رو ازمون گرفته بود.
وارد اتاق خالی از وسیله‌ای شدم و پرسیدم:
- به نظرت اینجا رو چطوری تزیین کرده بودن؟
خندید و دقیق اتاق رو نگاه کرد و جواب داد:
- به نظرم رو زمین سه تا قالی لاکی دست‌بافت پهن بوده. از اینا که دارش یه بهونه جدا بود برای جمع شدن زنای خونه دور هم و نقشش رو مرد خونه از راسته قالی‌فروشا خریده بود.
خندیدم و ابرو بالا انداختم و ادامه‌ی خیال‌پردازی بابک رو من گفتم:
- اون بالای اتاق زیر طاقچه رو ردیف پشتی چیده بودن. این دو طرفم از این بالشتای گرد با روکش مخمل قرمز و یه ملافه سفید واسه زیر انداز.
حرفم رو بابک تکمیل کرد.
- بالای طاقچه هم یه تابلوی طلاکاری چهارقُل آویزون بوده حتما. رو خود طاقچه هم یه عکس از زمان سربازی رفتن مرد خونه بوده‌
کنجکاو پرسیدم:
- اون موقع عکسم بوده؟
کمی فکر کرد و جواب داد:
- نمی‌دونم. شایدم نبوده. ولی اگه نبوده پس حتما به جاش یه قاب از ملیله‌دوزی‌های زن خونه بوده.
خندیدم و به شوخی گفتم:
- ولی خداییش خوب شد معیارای ازدواج عوض شدا وگرنه من از بی‌هنری رو دست مامانم می‌موندم.
و توی دلم اضافه کردم "حالا خوبه به روم بیاره نه که نموندی".
ازش فاصله گرفتم و وسط اتاق خالی ایستادم و چشم بستم و اتاقی که تصور کرده بودیم رو پشت پلکم به تصویر کشیدم.
یه دختر شبیه نوجوونی‌های من با لباسی شبیه لباس محلی که پوشیده بودم، سینی چای به دست وارد شد و صدای زنی از گوشه‌ی اتاق ازش استقبال کرد.
- به‌به، عروس گلم.
لبخندی که با حرف زن روی لبم نشست باعث کنجکاوی بابک شد.
- به چی می‌خندی.
چشم باز کردم و نگاهش کردم.
- به اینکه اگه تو این خونه زندگی می‌کردم چه شکلی بودم؟
مشتاق پرسید:
- خب چه شکلی بودی؟
تابی به چین دامنم دادم و گفتم:
- همین‌جور که هستم، ده سال جوون‌تر.
- چرا ده سال جوونتر؟
شونه بالا انداختم و صادقانه اعتراف کردم:
- چون اون موقع تو این سن ترشیده حساب می‌شدم.
صدای بلند خنده‌هاش بÛnabzezan¯ÛŒÙˆØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ اتاق خالی پیچید Ùˆ بین Øنبض_زنه شیطنت کرد.
- تو همیÙپولک_های_احساسهر_روز_پائیزهاØhttp://nabz4story.blogfa.com/

بستن
آدرس پست:

نوع گزارش تخلف:

متن گذارش: