مشاهده مطالب کانال دلنوشته های یک طلبه
بسم الله الرØمن الرØیم
مستند داستانی ک٠خیابون(2)
✠نویسنده: Ù…Øمد رضا Øدادپور جهرمی
«قسمت سی و چهارم»
دیدم ساکته و هیچی نمیگه!
Ú¯Ùتم : دارید به Ú†ÛŒ Ùکر Ù…ÛŒ کنید؟
Ú¯Ùت : به ØرÙاش... به اینکه مجذوبش شدم...
Ú¯Ùتم : بیشتر ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¨Ø¯ÛŒØ¯!
Ú¯Ùت : پست ها Ùˆ ØرÙاش، Ùقط Øر٠نبود... قیام مسلØانه بود... کله ظهرها پست میذاشت Ùˆ شورش Ù…ÛŒ کرد Ùˆ همه Ùکر Ùˆ ذکر همه به هم Ù…ÛŒ ریخت Ùˆ Ù…ÛŒ رÙت!
Ú¯Ùتم : میتونید مثال بزنید؟
Ú¯Ùت : یه روز نوشت « تنها Ùرمول خوشبختی، مبارزه است. جنگیدن بر علیه همه اجبارها Ùˆ اکراه ها جان دادن برای یک دل سیر رقصیدن در خیابان Ùˆ تÙÙ„ مو دادن به دخترانی Ú©Ù‡ در رویاهای خودشان زیباترین اند. ایران من... برای آن روزت مبارزه Ù…ÛŒ کنم!»
Ú¯Ùتم : همه جملاتش را مثل همین از ØÙظ هستی وبه سرعت Ù…ÛŒ خوندی؟
Ú¯Ùت : همش Ú©Ù‡ نه... بعضیاش آره...
Ú¯Ùتم : مشهورترین جملش Ú©Ù‡ خیلی رو Ùکر Ùˆ ذهنت اثر داشت کدوم بود؟
Ùورا Ú¯Ùت : اول همین Ú©Ù‡ خوندم... دوم هم این جملش Ú©Ù‡ میگه : ‌ « من ولد نامشروع اÙکار نر Ùˆ ماده هایی هستم Ú©Ù‡ Ùقط Ùکر ارضای خودشان بودند...»
دنبالش ادامه دادم Ùˆ Ú¯Ùتم : « مرا به بیرون ریختند Ùˆ الان هم تلاش دارند با دستمال کاغذی، جهانشان را از نجاستی به اسم من پاک کنند! »...
Ú¯Ùت : آره... آره....درسته! شما هم پیجشو دنبال Ù…ÛŒ کردین؟!.
Ú¯Ùتم : چطور شد با هم صمیمی شدین Ùˆ قرار گذاشتید؟
Ú¯Ùت : اØساس Ù…ÛŒ کردم یه کله شقی هست عین خودم... اما Ø³Ø·Ø Ø³ÙˆØ§Ø¯ Ùˆ Ùکرش از من بالاتره... Ùˆ از همش مهم تر اینکه به کوروش علاقه خاص داشت. جملات Ùˆ نکات خاص از کوروش Ù…ÛŒ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ تو مغازه هیچ عطاری نبود!
Ú¯Ùتم : منبع Ùˆ رÙرنس نمی داد؟!
Ú¯Ùت: خیلی وقتا نه!
Ú¯Ùتم : پس Mohamadrezahadadpour