کانال تلگرام دلنوشته های یک طلبه | محمد رضا دادپور @mohamadrezahadadpour

سامانه هرچیز:ارائه محتوای کانال های تلگرام
جستجو در تلگرام

 مشاهده مطالب کانال دلنوشته های یک طلبه

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم

مستند داستانی کف خیابون(2)

✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی

«قسمت یازدهم»

تقریبا داشت شب میشد و دیگه میخواستیم بریم خونه و استراحت کنم که یه یادداشت کاری (نه گزارش) برای مقام مافوقم نوشتم. چون قرار بود کم کم ارائه بدم و در جریان باشه تا وقت تصمیم گیری راحتتر بتونیم به تفاهم برسیم.

نوشتم:

«سلام. خدا قوت

هنوز ریل اصلی پیدا نکردیم ولی همه قطارها به یه مقصد میره ... حداقلش اینه که تا حالا فقط یه مقصد کشف شده و مطمئنیم ... اون مقصد از دسترس ما خارجه و نمیتونیم براش کمین و مرصاد بچینیم.

ما هنوز به مرحله تشخیص اصلی نرسیدیم. بنظرم باید صبر کرد و اصلا نمیشه بی گدار به آب زد. مثل مادری که هنوز باید بی تابی بچش را تحمل کنه و صبر کنه تا بیmohamadrezahadadpourهمه بچش چه مشکلی داره و دوس نداره از همون اول و نادانسته، بچش را ببنده به باد انواع قرص و داروها.

ارادتمند: محمد »

اینو با کد خبری خودم ارسال کردم اما سیستممو خاموش نکردم.

داشتم وسایلمو جمع و جور میکردم که دیدم این جواب را برام ارسال کرد:

«سلام. تشکر. شما هم خسته نباشید.

لطفا پاشو بیا بالا که کارت دارم.»

لحظه ای که میخواستم برم بالا خانمم زنگ زد. بعد از سلام و احوالرسی، گفتم: «خانمی داشتم میومدم که گفتن برم بالا و یه چند لحظه صحبت کنیم و بعدش بیام. راستی چیزی از تو راه نمیخوای؟»

خانمم گفت: «نه ... فقط گفتم دیر کردی و میخواستم ببینم کی میایی؟ راستی یه کم نون بخری بد نیست ... اگر هم خودت خواستی، عرق بیدمشک...»

✅ کانال دلنوشته های یک طلبه:
@mohamadrezahadadpour

گفتم چشم و خدافظی کردیم.

رفتم بالا... نشستیم و شروع به صحبت کردیم.

گفت: «از مشهد بوی خوبی به مشام نمیاد. پیامها و تحرکات خاصی گزارش شده!»

Ú¯Ùmohamadrezahadadpour

بستن
آدرس پست:

نوع گزارش تخلف:

متن گذارش: