مشاهده مطالب کانال دلنوشته های یک طلبه
بسم الله الرØمن الرØیم
مستند داستانی ک٠خیابون(2)
✠نویسنده: Ù…Øمد رضا Øدادپور جهرمی
«قسمت Ù‡Ùتم»
نقل و انتشار داستان به هیچ وجه بدون لینک کامل کانالم جایز نیست.
از عصر همون روز، ذهنمو متمرکز کردم روی چیدن تیم Ùˆ انتخاب بچه ها. خب با توجه به ماموریتی Ú©Ù‡ داشتیم، نمیتونستم دست بذارم رو بچه های عملیاتی! بین خودمون باشه اما من روØیم با بچه های عملیاتی بیشتر جÙت Ùˆ جوره. با هم انواع Ùˆ اقسام شوخی ها داریم ... جونشون هم ک٠دستشونه واسه انقلاب ... یه لات بازی Ùˆ صÙای مشتی خاصی دارن ... Ú†Ù‡ زنش Ùˆ Ú†Ù‡ مردش ... Ùˆ از همش مهم تر، نسبت به بقیه، به شهادت نزدیک ترند!
اما خب...
واسه اون ماموریت باید دست میذاشتم رو بچه های مخابرات Ùˆ سایبری! تو اداره ما جا اÙتاده Ú©Ù‡ نورچشمی ها Ùˆ از ما بهترون Ùˆ سÙارش شده ها را میذارن مخابرات Ùˆ سایبری Ùˆ از این سوسول بازیا ...
به خاطر همین انتخاب Ùˆ تعامل Ùˆ کار با اونا قلق خاص خودش داره Ùˆ میدونستم Ú©Ù‡ ممکنه اکثرشون با اخلاق من نتونن تØمل Ùˆ کار کنن!
به خاطر همین، نشستیم با عمار Ú©Ù„ÛŒ Ùکر کردیم ... سبک سنگینش کردیم ... یه سری ملاک ها نوشتم Ú©Ù‡ بعضیاشو بدونین بد نیست: سÙارشی نباشه ... کاغذی Ùˆ نرم Ùˆ نازک نباشه ... سابقه مهم نیست ... رزومش پر Ùˆ پیمون باشه ... اگه قبلا سوتی Ùˆ چاله چوله داشته Ú©Ù‡ خیلی بهتر ... اگه هم نبوده Ú©Ù‡ Øالا مشکلی نیست ... بتونه بیست Ùˆ چهار ساعته آنلاین Ùˆ در خدمت باشه ... اهل مطالعه باشه Ùˆ بتونه چیزایی Ú©Ù‡ میخوام جÙت Ùˆ جور کنه Ùˆ چند تا معیار دیگه!
میخواستم بچه های پای کارو پیدا کنم ... اما سه چهار بار لیست نوشتیم ولی همش Øس میکردم یه چیزیش Ú©Ù… هست Ùˆ اونی Ú©Ù‡ باید باشه نیست!
عمار Ú©Ù‡ معمولا Øوصلش از من سر نمیره Ùˆ بنده خدا خیلی تØملم میکنه، Ú¯Ùت: «تو بگو چته Ùˆ دنبال Ú†ÛŒ هستی؟ تا دستتو بذارم تو دست اصل جنس!»
Ú¯Ùتم: «خودمم نمیدونم ... Ùقط میدونم Ú©Ù‡ دلم به این چند تا لیست نیست ... نمیخوامم خیلی Ù„Ùتش بدم ... به غرورم برمیخوره Ú©Ù‡ رییس بÙهمه Ú©Ù‡ هنوز تیم نچیدم ... والا اگه کار عملیاتی بود، الان صد تا آدم میذاشتم روبروم ... اما این کار ... Øالا کار خاصیم نیستا ... ولی دلم میخواد یه Ú©Ù… متÙاوت باشم ... لیستم معموmohamadrezahadadpour