کانال تلگرام دلنوشته های یک طلبه | محمد رضا دادپور @mohamadrezahadadpour

سامانه هرچیز:ارائه محتوای کانال های تلگرام
جستجو در تلگرام

 مشاهده مطالب کانال دلنوشته های یک طلبه

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

ðŸØ³ÙØ±_نامه_کربلا_مه_کربلا_Û²Û±

همینجوری که با هم گفتگو میکردیم، در زدند و من رفتم ببینم کی هست؟ که دیدم یه آقای غریبه است.

سوال پرسید: شما کاروان جهرم هستید؟
گفتم: بله. امرتون؟
گفت: بنده از بعثه رهبری هستم. شما حاج آقای حدادپور هستید؟
گفتم: بله. درخدمتم. بفرمایید داخل اطاق ... یا الله ... آقا مهمون داریم... یا الله...

دعوتش کردیم و اومد نشست. سید بسیار با صفایی بود. از طریق یکی از مسئولین بعثه تهران که در کانال تلگرامم عضو بود فهمیده بودند که من رسیدم کربلا. فورا هتل را پیدا کردن و اومدن سراغم.

بنده خدا خیلی محبت کردن و دعوتم کردند بعثه رهبری در کربلا. من هم قول صبحونه و یه دیدار با اعضای بعثه که باعث افتخارم بود بهشون دادم و بعدش آقا سید تشریف بردند.

فرداش نماز صبحمون را در حرم باصفای ابالفضل العباس خوندیم. من همیشه درگیر جمله پایانی زیارت نامه حضرت ابالفضل میشم که میگه: خدا لعنت کنه و بکشه کسانی که تو را با دست و زبونشون به قتل رسوندند.

این ینی حتی اگر ابالفضل العباس هم باشی و دشمن حریف توانایی های خودت نشه اما برات حرف و حدیث و آزار زبانی ایجاد میکنند و وقتی خوب تخریبت کردن و از چشم مردم انداختند، بهش یورش میبرن و کارتو یه سره میکنن!

بعد از نماز صبح و زیارت، زائرامون را بردیم تل زینبیه.

Ømohamadrezahadadpour

بستن
آدرس پست:

نوع گزارش تخلف:

متن گذارش: