مشاهده مطالب کانال دلنوشته های یک طلبه
ðŸØ³Ùر_نامه_کربلا_مه_کربلا_Û±Û²
راهی شهر Ú©ÙˆÙÙ‡ Ùˆ مسجد ‌بزرگ Ú©ÙˆÙÙ‡ شدیم. جایی Ú©Ù‡ قراره پایگاه سیاسی Ùˆ Øکومت امام عصر ارواØنا Ùداه قرار بگیره.
اتوبوس را جوری نگه داشتیم که با طی کردن کمترین مسیر بتونیم اول به مرقد نورانی جناب میثم تمّار بریم.
میثم، غلامی از بنی اسد بود Ú©Ù‡ امیرالمومنین او را خرید Ùˆ آزاد کرد. او اینقدر مورد توجه امیر مومنان بود Ùˆ اخبار غیبی از Øضرت آموخته بود Ú©Ù‡ ابن عباس در Ù…Øضرش شاگردی میکرد.
میثم در زندان به تربیت Ùˆ بصیرت اÙزایی مختار مشغول شد Ùˆ از او مردی خونخواه امام Øسین تربیت کرد.
میثم توسط عبیدالله بن زیاد دستگیر شد Ùˆ بعد از تØمل زندان، ابتدا زبانش را کشیدند Ùˆ سپس از نخل آویزانش کردند Ùˆ به کوتاه ترین نخل، دارش زدند.
از قبر میثم، با هم کاروانی های عزیزم شروع به ذکر Ùˆ تکبیر کردیم Ùˆ به طر٠مسجد Ú©ÙˆÙÙ‡ راه اÙتادیم.
سه چهار دقیقه کوتاه، خانم ها را جدا کردم Ùˆ براشون از اØکام خاص بانوان درباره مسجد Ùˆ عذر شرعی Ùˆ اینا Ú¯Ùتم تا خدایی نکرده مشکلی پیش نیاد.
وارد مسجد شدیم. چون بارندگی شده بود Ùˆ زمینها خیس بودند، رÙتیم یه گوشه Ùˆ شروع به انجام اعمال مسجد Ú©ÙˆÙÙ‡ کردیم.
اعمال مسجد Ú©ÙˆÙÙ‡ خیلی لذیذ Ùˆ پر Ù…Øتواست. اینقدر جذابه Ú©Ù‡ وقتی در هر مقام، Ùقط معنای مثلا یه جمله از دعای هر مقام برای زائران میگÙتم، دوس داشتن بیشتر ترجمه Ùˆ Ù…Øتواش بÚmohamadrezahadadpour