کانال تلگرام دلنوشته های یک طلبه | محمد رضا دادپور @mohamadrezahadadpour

سامانه هرچیز:ارائه محتوای کانال های تلگرام
جستجو در تلگرام

 مشاهده مطالب کانال دلنوشته های یک طلبه

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

بسم الله الرحمن الرحیم

🔴🔴 داستان «نه!» 🔴🔴

نویسنده: محمد رضا حدادپور جهØنه 93 🌴

طبق پیشنهادی که بهم داده بود، با شیرین تماس گرفتم. گفتم: «کجایی؟»

گفت: «ترکیه! یه همایش داشتم که اومدم و دارم فردا هم برمیگردم!»

گفتم: «خب اینجور جاها که میری، یه ندایی بده تا با هم بریم!»

گفت: «ای بابا ... بنیاد سوروس یه همایش داشت. مهمان ویژه اش (آقای حجت الاسلام سید ..................) از کشورمون ممنوع الخروج هست ... به خاطر همین به من سپرده برم!»

👈🏾 (بنیاد سوروس "Soros Foundation" با نام اصلی بنیاد جامعه باز "Open Society Institute – OSI" متعلق به جورج سوروس، سیاست‌مدار و سرمایه دار یهودی تبار آمریکایی، در سال ۱۹۹۳ تأسیس شد. هدف این موسسه، آن طور که خود عنوان می‌کند ایجاد و حفظ ساختارها و نهادهای جامعه باز است. خود مؤسسه و رسانه‌های غربی فعالیت بنیاد مذکور را از کمک انسان‌دوستانه گرفته تا بهداشت عمومی و رعایت حقوق بشر و اصلاحات اقتصادی عنوان می‌کنند؛ اما عملا پشتیبان مالی و آموزشی جنبش‌های برانداز جهان است.
بنیاد سوروس از موسسات و مراکزی که به دنبال ایجاد نافرمانی مدنی در جمهوری ‌اسلامی ‌ایران هستند حمایت می‌کند. که مهم‌ترین مورد آن حمایت و پشتیبانی بنیاد سوروس از مرکز ویلسون که «هاله اسفندیاری» از مدیران بخش خاورمیانه‌ای آن است، است. طبق اذعان هاله اسفندیاری، بنیاد سوروس با حمایت کردن از برنامه خاورمیانه‌ای مرکز ویلسون به دنبال ایجاد یک شبکه ارتباط غیررسمی در ایران بوده در جهت عملی نمودن اهداف براندازانه نظام بوده است.
این مساله به این معنا است که بنیاد سوروس سعی دارد تا در مناطقی از جهان با بهانه حمایت از دموکراسی و حقوق بشر جریانات سیاسی را به نفع رژیم صهیونیستی هدایت کند که مهم ترین ابزار از طریق برنامه های مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و استفاده از سرمایه های هنگفت رژیم مذکور است.) ❌

گفتم: «عجب! تو چی؟ هنوز ممنوع الخروج نیستی؟»

گفت: «نه ... فعلا فقط ممنوع التصویرم ... راستی ریاستت تبریک میگم! »

گفتم: «ممنون! حالا اتفاقا واسه همین زنگ زدم! یه سوال! شما تو ایران چقدر دست و بالت بازه؟»

گفت: «از چه نظر؟»

گفتم: «از نظر مراودات و مناسبات علمی و تبادل اطلاعات! میتونین با هم لینک بشیم و تبادل بزنیم؟»

گفت: «اینجا یه کم دست و بالمون بسته بود ... اما بخاطر پیروزی در انتخابات داره باز و بهتر میشه ... دانشگاه هایی که مطالعات زنان داریم زوده هنوز بندازیم در مناسبات بین المللی! بخاطر همین از طریق سفارت و سفارشات سیاسی بیشتر میشه کار کرد! ینی ما اگر کاری داشته باشیم به جای اینکه بدویم دنبال مصوب کردن و دنگ و فنگ اداریش، در حاشیه و کنار هیئات سیاسیمون در خارج از کشورمون کارمون را پیش میبریم. اینجوری هم هویت ثبت شده که بره زیر نظر و ذره بین نظام و حکومت نداریم ... و هم وقتی بخشی از قدرت باشیم دست و بالمون بازتر میشه و بدون نیاز به ردیف و بودجه و این چیزا، سهم سیاسی و مدنی میگیریم!»

با تعجب گفتم: «ینی چی؟ پس چطور اهدافتون را طرح و اجرا میکنین؟!»

گغت: «اینجا با دانشگاه و مرکز تخصصی نمیشه حرفت را روی کرسی نشوند! فقط یا باید ngo داشته باشی ... یا به بدنه دستگاه اجرایی مخصوصا خارجه و ارشاد و علوم وصل بشی ... یا اگر بتونی بری مجلس و جزو پارلمان بشی که دیگه نونت تو روغنه و همه چی حله! حتی اگه بری اونجا و به نام خدای باران و مهر بخونی! حالا خیلی واضح نمیتونم توضیح بدم اما اینجا مجلس، اهرم خیلی عالی هست!»

گفتم: «جونورای باحالی هستین! ما اینجا دهن خودمونو صاف کردیم تا تازه تونستیم دانشگاه مستقل بزنیم و هزار تا دردسر دیگه! پس حالا ینی چی؟ میتونیم مناسبات و روابط داشته باشیم یا نه؟»

گفت: «آره بابا ... خیلی راحت تر از اونی که فکرش کنی! تا روابط وزارت علوم و وزارت خارجه اینجا با موسسات آلن گودمن و سفارت ترکیه خوبه، همه چی جفت و جوره! اصلا میخوای واسه اینکه خیالت راحت کنم دعوت نامه رسمی بفرستیم و دعوتتون کنیم تا بیایید ایران و از نزدیک خودتون ببینید و مناسبات ما و شما شکل بهتری به خودش بگیره؟»

گفتم: «پیشنهاد خوبیه! تا جا بیفتیم یه کم طول میکشه اما آره ... خودمم دوس دارم بیام ایران ...پس من فعلا شما را یکی از شرکای علمی و پژوهشیمون میشناسم و معرفی میکنم!»

خدافظی کردیم و قطع شد!

❌❌❌❌❌❌❌
⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️

شیرین بر خلاف چیزی که نشون میداد، چندان باهوش نبود. لااقل هوش اطلاعاتی و شِمّه امنیتیش تقریبا کور بود و به خاطر همین، ما هر وقت میخواستیم گره کور بعضی از موضوعات و یا مسائل تازه را دربیاریم، به فراخور موضوع و شرایطش، توسط یکی از خودشون (مثل سمن) تخلیش میکردیم! و جالبه که هر بار، به موضوعات جدیدتر دیگه ای هم میرسیدیم.

اما ...

  کلمات کلیدی: نه
بستن
آدرس پست:

نوع گزارش تخلف:

متن گذارش: