🔴 برگ برگی از حریق یک خزان.... 🔴 شعر گویم تا که شاید سیرت بیگانه ای زیبا شود...
با نگاهی راز و رمز و خلوت آواره ایی بینا شود... #م_ی #مهدی_یوسفی
صفحه رسمی اینستاگرام:
https://www.instagram.com/M.Yo.P/
مشاهده مطالب کانال شبانه های شعر #م_ِی
توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد
بوی بهار می رسد
سال غمت.. به باد باد
عطر نویی ز کوچه ها،
خنده لبت؛ زیاد باد
حس سلام و عاشقی،
مرهم زخم کهنه ات
قصه ی غم به انتها..
عمر نرفته؛ شاد باد
شعر از #مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه شماره #404
@m_ypoem
بیا آتش به غم هایت.. زنم امشب پلیدی را
هزاران رقص طنازی، ز مستی خنده را بر پا
شعر از #مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه شعر شماره #403
@m_ypoem
دوباره از صدای تو، ترانه در سکوت شد
ز لحظه های بودنت، محال در هبوط شد
هزار سوز فاصله، اگر چه بود بر خیال؛
به گرم آن نگاه تو، تمام من قنوت شد... شعر از #مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه شعر شماره #402
@m_ypoem
شب بخیر ای همدم بی خوابیم...
بستر تنهایی ام را کن ز خویش...
شعر از #مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه شعر شماره #401
@m_ypoem
زنده ام این روز ها بی زندگی...
خانه ابری گشت و بارانی نشد...
شعر از #مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه شعر شماره #400
@m_ypoem
چه آروم و چه بارونی...
شده این حال دیوونه،
پر شعر و غزل واژه...
شب از تنهایی می خونه
شعر از #مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه شعر شماره #399
@m_ypoem
نوای تار زندگی، شاد و غمـش برای ما
هزار رهـگذر نشد، چراغ، در شب سیاه
به آن فصول فاصله، تو خنده ات ترانه کن
که عشق شد وجود تو، ز سـاز نازت آشــنا مهدی یوسفی #م_ی
شبانه شعر شماره #397
@m_ypoem
ای از سقوط دست تو، زخمی بخاطر تا نشست
با آن کلام آخرت، یک آینه؛ یک جــان شکست...
شعر از #مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه شعر شماره #396
@m_ypoem
گاه و گاهی ای دلم؛ ای کهنه یار
ای تو مصلوب هزاران زخم یار..
روشنی بخش دل تنهای خویش
شد زمستان رفتنی.. دیگر؛ بهار
شعر از #مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه شعر شماره #395
@m_ypoem
دل از پروانه گشتن گر گریزان بود، امشب
نباشد شمع ْ روشـن بر شب و.. بر بستـر او
خرامان شـهر را در سوی نوری همره عمـر
دگر آن کور سو، می خانه ایی بر باور او
شعر #مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه شماره 395
@m_ypoem
مست شوم با تو دگر، سـایه مرا سایه شوی
کــفر شود مذهب جان، جان مرا خانه شوی
با تو خزان رفت و بهار، سوز سخن سوی فرار
شب به سجود تو رسم، گر تو مرا شانه شوی..
شعر #مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه شعر 394
@m_ypoem
پیدا نشود بر ما..
آن حال اهورایی؟
از خنده ی بی پایان
یا مرهم سرمایی..؟
شعر از #مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه شعر شماره #393
@m_ypoem
گر نام و ذات و راه ما، معنی به یک انسان شود...
صد کودک و زن یا که پیر، با مهرمان درمان شود
شعر از #مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه شعر شماره #392
@m_ypoem
باده می نوشم بیادت ای لبت سرخ شراب..
بوسه می خواهم من امشب بی تو عمری در عذاب..
شعر از #مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه شعر شماره #391
@m_ypoem
نه کسی مرا شناسد،
نه غمم دگر بخواند،
تب زجه های خاموش
همه شب به بستر من
شعر از #مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه شعر شماره #390
@m_ypoem
ستــاره گشته ایی مـرا، تو ای کویر بی کسی
صـدا رسد مرا سکوت، تو بی بهانه می رسی
هـزار نامه؛ خط به خط، سپرده بودمت به بـاد
تو بی خبر صدا زدی.. مرا تو یــار و وارثی
#مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه #389
@m_ypoem
سخن.. راز دل را شنو آینه...
که حسرت مرا تار و پودم تنید
جوانی خزان گشت و فردای ما
خلاء.. حس رویا و مویم سپید
شعر از #مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه شعر شماره #388
@m_ypoem
با من که در این خانه هم آغوش خیالی
خالـی دل خود را.. گذر از فاصله ها کن
صد راز نهان گر که تو را.. پیله سکوتت
آزاد شو چون شاپرکی...... ولوله ها کن
شعر از #مهدی_یوسفی #م_ی
شبانه شعر شماره #387
@m_ypoem
