کانال تلگرام حکایت Ùˆ داستان های آموزنده @infostory

سامانه هرچیز:ارائه محتوای کانال های تلگرام
جستجو در تلگرام

 مشاهده مطالب کانال حکایت Ùˆ داستان های آموزنده

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

ðŸØ§Ø²Ø¯ÙˆØ§Ø¬_اجباری¬Ù‚سمت_صدوپنجاهوششسمت_صدوپÙhttps://t.me/infostory/97631✅ لینک قسمت اول 👇
https://t.me/infostory/97631

یه نفس عمیقا کشید و آروم بوسه ای روی موهام کاشت ..چشمام خیس شده بود و من الان میفهمیدم که این مرد چی کشیده ..
ساشا با لحنشیطونی منو صدا کرد
ساشا _ رزا!!! خانمم ؟ چرا چشمات خیس شده ..؟
با بغض آشکاری نگاش کردم
_ واسه اینکه نمیدونستم اینقدر سختی کشیدی که باهات اون رفتارا رو داشتم ..
یه طرز خاصی نگام کرد و هولم داد به عقب ، باعث شد پرت شم رو تخت ..فیگوری گرفت و نگام کرد ..
ساشا _ خانم مگه نمیدونی من ارباب توام ..؟؟؟ هان ؟ خب اگه میفهمیدی که اینطوریه اونوقت دلت به حالم میسوخت کیو دیدی که
به اربابش حس ترحم داشته باشه هان ؟؟؟
همونطور که حرف میزد و منو به خنده انداخته بود لباساشم یکی یکی در میاورد و به سمتی پرت میکرد ..
ساشا _ اونوقت این همه جذبه رو کجا میریختم هان ؟؟ ) خودشو پرت کرد روم Ú©Ù‡ باعث شد یه جیغ خفیف بکشم ( Ùتوجه³Ø³
پیشونیشو Ú†Øازدواج_اجباری‡ پیشوÙhttps://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg¹Ø²ÛŒØ² دل منی ..اگه من روت غیرت دارم ØŒ اگه بیش از حد تعصبی ام ØŒ اگه دوست ندارم به کسی نگاه Ú©Ù†ÛŒ ØŒ اگه همه چیزتو
برای خودم میخواد ØŒ این نشوندختر_باباŒÙ† نیست Ú©Ù‡ ازجنسیدم میاد ØŒ این به این معنیه ÛŒ Ú©Ù‡ دیوونه وار دوست دارم ..Ú©Ù‡ چیزی Ú©Ù‡ تو خونه
ÛŒ منه Ùˆ مال منه ØŒ فقط Ùˆ فقط برای منه .من ارباب توام نه از نظر برتری نه ..بÙhttps://telegram.me/joinchat/AAAAAFE1_VCk1XLNZqAAMw

بستن
آدرس پست:

نوع گزارش تخلف:

متن گذارش: