کانال تلگرام قطعه 26 حسین قدیانی | ghete26 @ghete26

قطعه ۲۶
تعداد اعضا:
6627
1017

ح‌سین ق‌دیانی
instagram: https://www.instagram.com/hoseinghadyani
www.ghadiany.ir

 مشاهده مطالب کانال قطعه ۲۶

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

👆👆👆👆
@ghete26
سلمنا! چند صباحی دلت را خوش کن به اینکه ولی من، ولی تو شده! و ولی تمام اعصار و قرون، ولی‌عهد تو شده! لیکن علی بن موسی، راضی به رضای من است! و از توی دیوانه، بسی سیاست‌مدارتر است! من اگر بلدم از پیله‌ی کرم ابریشم، پروانه بسازم، کاخ تو را هم قادرم به مجرای سلطنت دائم جانشینم تبدیل کنم! جوری که همه‌ی انس و جن به علی بن موسی بگویند؛ «سلطان»! جوری که آفتاب، تا ابتدا به اشراق حرمش سلام نکند و در برابر گنبد باشکوهش خم نشود، هرگز به هیچ کجا نتابد! یعنی جانم به خدایی که تو باشی! اگر پیامبرت «محمد» است و اگر ولی‌ات «علی» و اگر به شهادت سلطان طوس، باز هم ولی‌ات «علی» است، پرستش فقط تو را سزاوار است که درست روی نقشه‌ی دشمنانت، نقشه می‌کشی! و مکر خود را بالاتر از مکر شیاطین تعریف می‌کنی! و دست خود را مافوق همه‌ی دست‌ها می‌نشانی! خدایا! تو را شکر بابت نعمت گران‌قدر امام رضا و مشهدالرضا! با کمک بلاهت دیوانه‌ای به نام «مأمون» از همه‌ی اهل بیت «رضای آل محمد» را به ایران ما کشاندی، شاید به این استعاره که آل محمد، از فرزندان سلمان فارسی، رضایت قلبی دارند! و مگر نه آنکه خمینی و خامنه‌ای در این عصر غیبت، پرچم‌دار اسلام محمد و آل محمد شده‌اند؟! آه! دلم پر کشید صحن قدس! و مسجدی فیروزه‌ای به نام گوهرشاد! و پرواز بر آسمان صحن انقلاب! و «السلام علیک یا سلطان یا علی بن موسی‌الرضا»! و صدای خوش‌آهنگ نقاره‌ها! و تماشای بچه‌های سقاخانه! و زن و مرد شبکه‌های ناز پنجره‌فولاد! و رقص کبوتران حرم! و قدم‌زدن از این صحن به آن صحن! و رفتن به دارالولایه! و زیارتی و نمازی و چسبیدن به ضریح مطهر! و دوباره سقاخانه و رفع عطش با جرعه‌ای آب! سلام بر حسین! و بر عباس! و بر رضا! و دوباره سخن با «مأمون» که نام هیچ پادشاهی نیست! تاریخ را از من بشنوید! «عباسی» نام سلسله‌ای ماندگار است که پدرش «علی» بود و مادرش «ام‌البنین»! در این سلسله اما همه خود را نوکر «فاطمه» می‌خوانند و فرزندان او که شرط سلسلةالذهب باشند! یا زهرا! آخر هر روضه‌ای، موسم ذکر مادر است! محرم و صفری دیگر نیز گذشت و ما همان عشاق بودیم که همیشه! یا مادر! رضای تو به ما آبرو داد اما دعای تو را لازم داریم برای پایان غیبت «مهدی فاطمه»! مادری کن باز هم برای روزگار که هر آن دست تو به آسمان بلند می‌شود، موسم حلول ماه زیبای ربیع‌الاول است! شمسی و قمری ندارد! مادر تمام تقویمی! و دلسوز همه‌ی ابنای آدم! مادر تمام هستی! و دلسوز همه‌ی بشریت! به پر چادرتان قسم، ما بهار را منتظریم! و هر وقت می‌رویم مشهدالرضا، دعای اول و آخرمان، برگشتن فرزند شماست...
#حسین_قدیانی

  کلمات کلیدی: حسین_قدیانی

«عباسی» نام سلسله‌ی فرزندان علی و ام‌البنین است!
ح‌سین ق‌دیانی: نه! «مأمون» نام هیچ پادشاهی نیست! دیوانه‌ی شیرین‌عقلی است که توهم زده بود می‌تواند آفتاب را تبعید کند! آنهم چه آفتابی؛ حضرت شمس‌الشموس! علی بن موسی را از مدینه کشاند طوس، بلکه خورشید را ببرد زیر سایه‌ی تاج و تخت خود! شگفتا! ولی عصر خود را «ولی‌عهد» هم کرد تا مثلا ثابت کند خیلی معاویه است! معاویه‌ی ثانی! به آفتاب، پُست بدهی که او را پَست کنی! خفیف کنی! تحقیر کنی! خودت را صدر بنشانی و او را نفر دوم! خودت اول و او نفر بعدی! از بس نقشه ریختی، خدای علی بن موسی نیز دست به کار شد تا به تو ثابت کند که شمس‌الشموس از تو زیرک‌تر است! هم‌چنان که موسی از فرعون، زیرک‌تر بود! ظاهرش این است که پادشاه از پشه، قوی‌تر است اما نه برای خدا! برای خدا، تمام زندگی نمرود بسته به مسیر پرواز مگسی است که اراده کند و سوراخ بینی قدرقدرت را نشانه رود! آری! ما خواب بودیم لیکن خدا بیدار بود! و برای خدا، شن صحرای طبس هم کافی است! انسان، طیاره‌ی دشمن را جز با موشک نمی‌تواند زمین بنشاند و ساقط کند اما خداوند حتی با شن هم می‌تواند! شن! «شین» و «نون»! یا فرعون! حالا که می‌خواهی همه‌ی نوزادان پسر را بکشی بل‌که یکی‌شان موسی درآمد، نظرت چیست منِ خدا اراده کنم خودت زحمت موسای کوچک را بکشی؟! و آن‌هم دقیقا در کاخ خودت؟! یا مأمون! حالا که می‌خواهی از اشعه‌های ولی بر حق من در زمین و آسمان بکاهی و او را ببری تحت نام خود، پس چنان از مدینه تا طوس را منور به وجود علی بن موسی می‌کنم که جای‌جای این پهن‌دشت بزرگ، پر شود از فرزندان موسی و برادران و خواهران و خاندان رضا! آنقدر که بعد از رضا، شیعه‌ی چند امامی تمام شود و هر که تا رضا بیاید، تا حجت بن الحسن نیز بیاید! و اینجا که اندکی بعد می‌شود «مشهدالرضا»- به برکت همین نام- آبشخور انقلابی شود مقدمه‌ی انقلاب جهانی مهدی موعود! پس بی‌زحمت، زودتر نقشه‌ات را عملی کن که منِ خدا، اراده کرده‌ام این بار به دست تو و دقیقا در کاخ خودت، علی بن موسی را بزرگ و بزرگ‌تر و بزرگ‌ترین کنم، که با موسی نیز و به‌واسطه‌ی فرعون و دقیقا در کاخ خودش، همین کردم! فرعون می‌خواست موسی را برای همیشه نابود کند و توی مأمون هم همین نقشه را بنا داری برای علی بن موسی بکشی اما حتی کاخ شما ۲ تن نیز ملک من است! و گوشه‌هایی از مملکت من است! پس همان‌طور که زحمت بزرگ‌کردن موسای کوچک را عدل انداختم گردن فرعون، زحمت بزرگ‌تر کردن علی بن موسای بزرگ را رسما و علنا می‌اندازم گردن خودت!
#حسین_قدیانی
@ghete26

  کلمات کلیدی: حسین_قدیانی

👆👆👆👆
@ghete26
شاید... و باز هم تأکید می‌کنم؛ شاید این دولت به ۸ سال نرسید ولی هر حمایت و صدالبته تذکری اگر لازم باشد، از رهبر معزز خواهیم دید تا به آن روز نرسیم! آن روز، فقط روز ضربه خوردن روحانی نیست و فقط روز ضربه خوردن جمهور و جمهوری نیست؛ روز ضرر رهبر و‌ نظام و اسلامی هم هست! لذا اگر این و آن، تنها مو را می‌بینند؛ آقا پیچش فردای مو را هم می‌بینند! سال ۹۰ ای بسا که با خود زمزمه می‌کردند؛ «چرا هنوز پای فلانی ایستاده رهبر؟!» جواب: «به همان علت که هنوز پای بهمانی ایستاده رهبر!» پس بحث فلانی‌ها و بهمانی‌ها نیست! و نیک اگر بنگری، ایستادگی خامنه‌ای پای اصل انتخابات و ماهیت «جمهوری» در نظام «جمهوری اسلامی» است! حدس من این است آقا به روحانی رأی نداده‌اند اما یقین من این است؛ نگاه ولایت به ملت، مثل شماری از معاویه‌های عصر کنونی نیست که حسنکی را تَکرار کنی یا حسنکی را به زعم خودت برکنار! برای سیدعلی، دوم خرداد و سوم تیر و ۹۲ و ۹۶ همان‌قدر عزیز است که می‌خواهم بنویسم ۹ دی! آقا فرق می‌کند با آقانماها! هیهات! دشمن قادر نخواهد بود این جمهور را علیه رهبری بشوراند که خود، مدافع اول رأی جمهور است! که حتی از مخالف نظام هم دعوت به حضور پای صندوق آرا می‌کند! که هم به جای ملت و هم به جای دولت، عذرخواهی می‌کند! در موضوع برجام، اگر در کل این هستی، تنها یک فرد بی‌گناه وجود داشته باشد، همان رهبری است که مکرر به آقایان هشدار داد که به امضای یانکی‌ها، هیچ تضمینی نیست، لیکن زنده باد آن پدر دلسوز که حتی بابت گناه فرزند هم، می‌گوید؛ «من اشتباه کردم!» با این همه، خامنه‌ای اما همان‌گونه که شرحش رفت، هرگز پوپولیست نیست! او به حرمت راه و رأی مردم و شاید من‌باب کسب تجربه، روزی می‌آید و اذن مذاکره با آمریکا می‌دهد ولی نه تا هر روز و نه تا هر کجا! لذا ما یک «مردمداری» داریم و یک «مردمنمایی»! آن بدترکیب متوهم منحرف که ادعا دارد؛ «مردم، روحانی را نمی‌خواهند» پاک یادش رفته بدترکیبان متوهم منحرفی هم بودند که سالیانی پیش داعیه داشتند؛ «مردم، احمدی‌نژاد را نمی‌خواهند»! و چون «مردمداری» کیلویی نمی‌شود، آقای ما، هم دیروز بر دهان یاوه‌گویان کوفتند، هم امروز! خامنه‌ای همان رهبری است که صبح دوم خرداد گفت: «هیچ کس برای من مثل هاشمی نمی‌شود» و البته روزهای قبلش با تمدید دوره‌ی هاشمی مخالفت کردند و روزهای بعدش با ابطال انتخابات! و این همان سیدی است که هرگز زیر بار نامه‌ی سرگشاده علیه انتخابات نرفت ولی در عین حال، تصریح کردند که معطوف بر مبارزه با زندگی اشرافی، احدی حق ندارد خطای هاشمی‌زاده‌ها را پای خود هاشمی بنویسد! هر روز خدا هم هاشمی و هاشمی‌ها به خامنه‌ای، طعنه بزنند، باز هم سینه‌ی رهبر ما، جای کینه نیست! شما فرض کن کسکی پیدا شود که بگوید؛ «حتی سردار سپاه قدس هم باید با رأی مردم، انتخاب شود»! آن‌که همه کسش خداست، باز هم پدری می‌کند در حق او! و دیدیم که کرد! پس خامنه‌ای، نه آن مرد است که در وصفش بسنده کنیم که کی و در کجا زاده شد! خامنه‌ای، آن ابرمرد است که شرحش را باید در غدیر نوشت! و بنازم این تقدیر را! حقا که کامل کرد روح‌الله بت‌شکن، رسالت خود را با صحه بر رهبری سیدعلی! و‌ آرام کرد دل خود را! فی‌الحال صدر اسلام نیست؛ صدر انقلاب است! و اصحاب غدیر به کربلا رسیده‌اند لیکن فاتحانه! و‌ در انتهای افق، قدس را می‌بینند! و مگر نه آن است که خامنه‌ای مدام از ما نگاه به قله را و امید را می‌خواهد؟! والله این سید والاتبار، فتحی را و فردایی را می‌بیند که به چشم ما نمی‌آید! و مگر ۴۲ کسی فهمید راز سربازان درون گهواره را که خمینی گفت؟! کشتی‌ات را بساز حضرت آقا! ما به نوح چشمان تو ایمان داریم!
#حسین_قدیانی

  کلمات کلیدی: حسین_قدیانی

همان سید ۸۸
ح‌سین ق‌دیانی: الحمدلله که در «عیدالله اکبر» پای این متن نشسته‌ام! چرا ما ولایت فقیه را قبول داریم؟! بالاتر! چرا امام معتقد بود؛ «ولایت فقیه امتداد ولایت رسول‌الله است»؟! یا الله! جوری رهبر انقلاب پای این دولت ایستاده، کأنه رئیس قوه‌ی مجریه، نه منتخب اکثریت ملت، که منصوب خودشان هستند! همین دیروز دیدیم که باز هم حضرت آقا در مواجهه‌ی با حضرات، از در محبت و اندرز و پند و پدرانگی وارد شدند! پس ایستادگی رهبر انقلاب پای رأی مردم، تنها محدود به ۸۸ نمی‌شود! آقا آن سال، جوری و این سالیان، جوری دیگر، ایستاده‌اند پای آرای ملت! چه وقتی جماعتی بخواهند با دروغ و فتنه، زیر میز مردمسالاری دینی بزنند و چه وقتی خود دولت، کار و کارنامه‌ی مناسبی نداشته باشد؛ این ولی فقیه است که پای رئیس‌جمهور و دولت برآمده از رأی جمهور می‌ایستد! شاید... تأکید می‌کنم؛ شاید اگر شیخ‌حسن منصوب خود آقا بودند تا الان طی حکمی جای خود را به دیگری داده بود، لیکن احترام ولی فقیه به انتخاب مردم، نه تنها احترام ویژه‌ای است، بلکه از بالاترین مظاهر مردمسالاری دینی در نظام جمهوری اسلامی است! قدرمسلم حضرت آقا از همه بهتر واقف بر مشکلات هستند و از قضا اگر بنا به بیان «دیدید گفتیم» باشد، هیچ کس شایسته‌تر از رهبر حکیم ما نیست که بگویند؛ «دیدید گفتیم دود رأی بد شما مردم، قبل از هر چشمی وارد چشم خودتان می‌شود!» یا «دیدید گفتیم خیری حتی خیر دنیوی در مذاکره با آمریکا نیست!» طرفه حکایت اینجاست؛ چنان دولت متکی به حمایت رهبر انقلاب است که تو گویی کابینه‌ی حسن روحانی را از صدر تا ذیل، حضرت آقا چیده‌اند! شگفتا! حتی در نقد برجام هم، عوض طعنه‌های مرسوم اهل سیاست، در اوج معرفت، سخن از اشتباه خود می‌رانند! اگر تا کنون در خوانش تاریخ، متوجه فرق علی علیه‌السلام و معاویه‌ی ملعون نشده‌ای، بیا تا همین امروز برایت قصه‌ی سیدعلی را تعریف کنم! آری! سیدعلی پیش و بیش از آنکه یک «رهبر سیاسی» باشد، یک «رهبر اخلاقی» و یک «رهبر دینی» و یک «رهبر انسانی» است! و چنین رهبری، موج‌سواری نمی‌کند! و کار پوپولیستی نمی‌کند! عجیب است! در شرایطی که حتی هم‌کاسه‌های دولت هم مدام علیه روحانی سخن می‌گویند، برخورد ولی فقیه با قوه‌ی مجریه، کاملا لیّن و مهربانانه است! پس خامنه‌ای، نه «تَکرار سیاست» که «تِکرار ولایت» است! این روزها من و ما هم‌ تعجب می‌کنیم از این همه رواداری، اما تا «الله» هست، ولی فقیه حتی درگیر امت حزب‌الله هم نیست! عنصر انقلابی شاید خواهان برکناری روحانی هم باشد! و‌ مگر عناصر دیگر نیستند؟! این اما «همان سید ۸۸» است! نه امروز، سید و سالار انقلاب، عاشق چشم و ابروی روحانی هستند و نه دیروز، عاشق رئیس‌جمهور سابق بودند! بحث بر سر «رأی مردم» است و حرمت خاص آن در نظام جمهوری اسلامی! در این منظومه، برای حضرت آقا هیچ اهمیتی ندارد که رئیس‌جمهور مستقر، رأی خودشان هم بوده یا نه؛ در هر حال، حمایت می‌کنند از دولت! قطعا این حمایت، مشروط است اما هست! تحریر حکمی ۲ خطی که «من ناظر بر معضلات موجود و انباشته‌شدن آنها، دیگر ادامه‌ی این دولت را به صلاح نمی‌دانم» برای رهبری که تنها از خدا حساب می‌برد، از آب خوردن هم راحت‌تر است و چه این عزل، از راه‌های پیش‌بینی‌شده محقق شود و چه از ذات حکم حکومتی- بنا به جو موجود- حتما و قطعا با حمایت آحاد ملت روبرو خواهد شد اما ۳ نکته برای رهبر عظیم‌الشأن انقلاب، بسی حائز اهمیت است؛ اولا نگه‌داشته‌شدن حرمت انتخابات و نتیجه‌ی آن! گیرم همه‌ی رأی‌دهندگان به یک رئیس‌جمهور، نادم از رأی خود شوند؛ باز هم آن رأی حرمت دارد! و مادام که بشود و جا داشته باشد، رهبر نظام تن به تعویض آنرمال هیچ دولتی نخواهند داد! ثانیا و در ادامه‌ی بند قبل، اتمام دوره‌ی ۴ و یا ۸ ساله‌ی هر دولت- الا با شرایطی کاملا ویژه- خواست فطری رهبر انقلاب است! ثالثا و در ادامه‌ی ۲ بند قبل، دولت، از نظر حضرت آقا باید تا آخرین ساعت استقرار خود، مسئول کرده‌ها و نکرده‌هایش باقی بماند! لذا علاوه بر مباحث اخلاقی، دینی و انسانی، جمهوری اسلامی ذاتا نظامی نیست که به این راحتی‌ها از نتیجه‌ی یک انتخابات قانونی، چشم‌پوشی کند!
#حسین_قدیانی
@ghete26

  کلمات کلیدی: حسین_قدیانی

👆👆👆👆
@ghete26
نمردیم و دفاع پاپتی‌های بی‌خدا را هم از مراجع و حوزه دیدیم! همان‌ها که «تقلید» را کار میمون می‌خوانند، ولو تقلید از مراجع! حوزه یعنی معبدی برای نوکری خدا، نه معبری برای پرورش نفس! و چه سود از عالم زمان‌نشناس؟! و مگر استاد رحیم‌پور چه گفت که این‌همه خواب بعضی‌ها پریشان شده؟! عالم حوزه اگر در برابر ۴ کلمه حرف حساب جناب ازغدی که گیرم برخی جاهایش هم غلیظ- و نه غلط!- ادا شده باشد، این کند؛ چه خواهد کرد در برابر رشته‌کوهی از سئوالات نسل جوان جامعه؟! جا دارد بپرسیم؛ «این، حوزه‌ی اسلام است یا معبد آمون؟!» چه خبر است؟! چرا بی‌خود شلوغش می‌کنید؟! اصلا مگر چه گفت استاد رحیم‌پور؟! الا تکرار همان سخنان استاد مطهری؟! نه! «فاجعه» در کلام جناب ازغدی نبود و حتی در آن شعارک کذا هم نبود! «فاجعه» آن‌جاست که عالم ما روی حوزه و حجره، متعصب‌تر از اصل و اساس دین باشد! و در برابر نقد درست و گیرم نادرست به امثال هاشمی و روحانی، متعصب‌تر باشد تا اباطیل ناظر بر معصومین! صدالبته باید مراقب شأن عالم و منزلت حوزه بود لیکن حرمت امام‌زاده با متولی آن است! جای تعجب از عالم و مرجعی است که عوض گرفتن گریبان دولتِ «تقریبا هیچ» و دادخواهی مردم، این‌همه تند بشود علیه کسی که سخن را از زاویه‌ی دلسوزی و اصلاح، بیان کرده است! آری! بر منکر «رساله‌ی مرجع» لعنت اما بر منکر «رسالت حوزه» هم! اگر ظاهر دین، زنده به رساله است؛ باطن دین را باید با مدد از رسالت حوزه، حفظ کرد! و «حوزه‌ی بی‌رسالت» مرده‌تر از «حوزه‌ی بی‌رساله» است! اگر وضع حجاب این است و اگر وضع عدالت این است و اگر وضع مبارزه با بی‌عدالتی هم این‌قدر مبتذل است؛ همه‌ی این‌ها یعنی حوزه «رساله» دارد و «رسالت» نه! و اما قوه! ضمن لایک سخنان استاد در نقد قوه‌ی قضا و نیز اشاره به دفاع اخیرم از نامه‌ی آیت‌الله آملی؛ نامه‌ای که حتی با طعنه و تمسخر حزب‌اللهی‌ها هم هم‌راه شد، از قاضی‌القضات مملکت، سئوال واضحی می‌پرسم؛ چرا نه کاری با قالیباف دارید، نه کاری با روحانی؟! همین جا تأکید کنم که حقیر، قالیباف را هنوز هم بهترین فرد برای سمت ریاست بر قوه‌ی مجریه می‌دانم لیکن اگر ایشان ناظر بر خانه‌ی آقای روحانی، دروغ گفت و تهمت زد، چرا با قالیباف برخورد نمی‌کنید؟! آیا مردم عادی هم مجازند رئیس‌جمهور را متهم کنند به رانت و ویژه‌خواری یا گردن باقر کلفت است؟! و اگر قالیباف، راست گفته، چرا خانه‌ی روحانی را مصادره و ایشان را محکوم نمی‌کنید؟! آیا مردم عادی هم مجازند با رانت و ویژه‌خواری، خانه تهیه کنند یا گردن شیخ‌حسن کلفت است؟! یا گردن اخوان رؤسای قوا کلفت است؟!
#حسین_قدیانی

  کلمات کلیدی: حسین_قدیانی

رحیم‌پور را اعدام کنید!
ح‌سین ق‌دیانی: در کتاب‌خانه‌ی چوبی و بزرگ بابااکبر، هم کتاب‌های استاد مطهری بود، هم کتاب‌های دکتر شریعتی، هم کتاب‌های آل‌احمد! اوایل راهنمایی، گاهی ناخنکی به این آثار می‌زدم ولی خب! چیزی نمی‌فهمیدم، جز «داستان راستان» که قصه بود و راحت‌الهضم! اوایل دبیرستان اما عاشق مطالعه شده بودم و بیشتر هم همین مطهری و شریعتی و جلال را می‌خواندم! چه بسیار سئوال سخت که جواب آسانش را در «خدمات متقابل اسلام و ایران» و «آری! این‌چنین است برادر» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» پیدا می‌کردم! در همان مقطع دبیرستان، عمدتا از دعوای مطهری‌چی‌ها و شریعتیست‌ها فرار می‌کردم، چرا که اولا؛ عقلم به گنده‌گویی‌ها و بل‌که گنده‌گوزی‌های جماعت نمی‌رسید و ثانیا؛ دلم، هم با استاد شهید بود و هم با دکتر شهیر! صدالبته به حیث «قلم» جلال چیز دیگری بود برایم، به‌خصوص پادشاه‌کار «خسی در میقات» که رسما مرا مجنون و شیفته‌ی آل‌احمد کرد! تا اینکه رفتم دانشگاه اما نه با کیف و کلاسور، که با ساک ورزشی! نه به رشته‌ام «مدیریت صنعتی» علاقه داشتم و نه تداخل ساعت‌های فوتبالم با کلاس‌ها قابل مدیریت بود! طبیعی بود که دانشجوی منظم و درس‌خوانی نبودم ولی هم‌چنان عشقم به آثار مطهری و شریعتی و جلال، پابرجا بود! آن‌قدر که هرگز دم به تله‌ی شایگان و آشوری و سروش و شبستری و کی و کی ندهم! همان ایام با خود می‌گفتم؛ کاش روشنفکر متعهدی یا ملای فاضلی بیابم که آمیخته‌ای از مطهری و شریعتی و جلال باشد تا این‌که یک‌روز دانشگاه ما جناب ازغدی را دعوت کرد سخنرانی به مناسبت روز دانشجو گمانم! سال ۸۰ بود گمانم! حسب ساعت تمرین، من فقط می‌توانستم یک ربع از سخنان ایشان را گوش دهم ولی به خود که آمدم، دیدم نه فقط تا آخر سخنرانی را مانده‌ام بل‌که بعد از سخنرانی هم افتاده‌ام دور استاد رحیم‌پور با این سئوال که «آیا نظریه‌ی دموکراسی متعهد شریعتی، همان تئوری ولایت فقیه امام نیست؟!» پاسخ استاد را الساعه یادم نیست ولی این را خوب یادم هست که در خلال سخنان آتشین‌شان، هم فهم و شعور مطهری را می‌دیدم، هم شور و شعار شریعتی را و هم هویت و حریت جلال را! بگذریم که بابت این استشهاد، هزینه‌ی بدی دادم و چند جلسه، نیمکت‌نشین شدم در تیم امید پاس! غرض این‌که نقد اخیر جناب رحیم‌پور به کم و کیف حوزه، امروزی شده‌ی نقدهای دیروز استاد مطهری به این نهاد است! و اصلا زیبنده نیست عالم ما، در برابر یاوه‌گویی سکولارها و روحانی‌نماها ساکت باشد اما ۴ کلمه حرف حساب یک دلسوز را این‌گونه تند جواب دهد که مشتی لیبرال ضددین، مدافع حوزه شوند برای ما!
#حسین_قدیانی
@ghete26

  کلمات کلیدی: حسین_قدیانی

مثبت ۱۸
ح‌سین ق‌دیانی: درست حدس زده‌اید اتفاقا! این یک عکس «مثبت ۱۸» است! یک عکس شب جمعه‌ای! پس برویم «کمیل» بخوانیم! از زبان «امیر»ی که با قشر «کارگر» مهربان بود! بگذار سخن به صراحت بگویم! کمر کارگر، جای شعارنویسی نیست؛ آن‌هم این‌گونه خشن! اگر این کار را با کارگر «دولت» کرده، وای بر این دولت! و اگر «حکومت» وای بر این حکومت! من که گمان نکنم از دل شاهنامه‌ی فردوسی و دیوان حافظ و گلستان سعدی و رباعیات خیام و مثنوی مولانا، بتوان به چنین افتخاری رسید؛ کتک‌زدن کارگر بیکار! پس «مزن بر سر ناتوان، دست زور»! آقای روحانی! قرار بود؛ هم چرخ کارخانه‌ها بچرخد، هم چرخ هسته‌ای؟! آن‌وقت به شهادت این بدن سرخ کارگر؟! احسنت بر شما! احسنت بر جمهوری اسلامی! احسنت بر وزارت کشور! احسنت بر نیروی انتظامی! من اصلا فرض می‌کنم که کارگر کتک‌خورده، نه بسیجی آماده‌ی اعزام به شام بوده، نه فرزند شهید، نه انقلابی و نه هیچی! باز هم شما حق نداشتید اعتراض کارگر بیکار بی‌حقوق را، هم‌چین پاسخ دهید! این است «جذب حداکثری»؟! آقای آملی! این آیا اسمش «ظلم» نیست؟! اگر نه، فاتحه‌ی این نظام را باید خواند! و اگر آری، فاتحه‌ی قوه‌ی قضا را! که به متن وبلاگی علیه خودش حساس است و به این شعارنویسی در بدن کارگر، نه! دولتی بوده یا حکومتی؛ بشکند آن دستی که زورش را به جای گردن کلفت مدیران شاسی‌بلند نجومی‌بگیر، به تن رنجور کارگر بدبخت می‌رساند! با بیگانه، تعامل چو برجام و با کارگر هم‌وطن، این‌همه وحشیانه؟! این‌جا «جمهوری اسلامی» است؟! خجالت نمی‌کشید شماها؟! حیا ندارید؟! ترس از خدا ندارید؟! و من می‌خواهم ببینم اگر به خودتان ۲ سال پشت‌بند هم حقوق ندهند، آیا اعتراض نمی‌کنید؟! و شاکی نمی‌شوید؟! و عنان از کف نمی‌دهید؟!
اولین روز محرم است! و من اگر این متن را نمی‌نوشتم، حتم دارم در بریدن سر «حسین‌ بن علی» با اشقیا شریک جرم بودم! که «سیدالشهدا» آن امام آزاده و آن پیشوای حر، قیام نکرد الا علیه ظلم و بی‌عدالتی!
@ghete26
https://www.instagram.com/p/BZUgHKXhBIO/

روزنوشت امروز من
ح‌سین ق‌دیانی: صبح از خواب بلند شدم! صبحانه را با پاس‌دارها خوردم! «غفلت» از فرودگاه زنگ زد که پرواز، تأخیر دارد! با فاطی و قاطی و میتی، تعطیلات عازم کیش‌اند! من نرفتم! مقداری مطالعه کردم! اخوی‌محمد آمد و از یاسر [جبرائیلی] گله کرد که چرا در کانال [تلگرام] خود، آن متن را گذاشته! تذکرات لازم را دادم! زنگ زدم به جبرائیلی [یاسر] و دیانی [میکائیل] و غرضی [مهندس] و رضایی [دکتر] و رفیق‌دوست [راننده‌ی امام] و تذکرات لازم را دادم! میثم [مطیعی] آمد پیشم و گزارشی ارائه کرد! ناراحت بود که چرا در صف سی و دوم نماز جمعه، آن اتفاقات افتاد! تذکرات را دادم! «غفلت» زنگ زد که رسیده‌اند اما فاطی، وسط راه، در رفسنجان پیاده شده! به فاطی زنگ زدم که برنداشت! محسن از بلژیک زنگ زد! برنداشتم اما تذکرات لازم را دادم! آقایان هاشمی [شاه‌رودی] و قرائتی [محسن] و لاری‌جانی [جواد] آمدند پیشم و به ترتیب، از آقایان رضایی [محسن] و الهی [قمشه‌ای] و لاریجانی‌ها [آملی و علی] گله کردند! قول دادم موضوع را با امام درمیان بگذارم و تذکرات لازم را بدهم! رئیس‌جمهور کره‌ [شمالی] زنگ زد و به ترامپ، چند تایی فحش بی‌تربیتی داد که به آرامش دعوتش کردم! و تذکرات را گذاشتم برای تماس بعدی! دیگو [مارادونا] و رسایی [حمید] و مرضیه [وحید] آمدند و تذکرات لازم را گرفتند! به آرماندو [دیگو] گفتم که اگر حمایت من نبود، داور بازی، گل تو به انگلیس را آفساید اعلام می‌کرد! رفت! ناهار، پاسدارها کباب گرفتند که نخوردم! «غفلت» زنگ زد که میتی و قاطی رفته‌اند بازار! تذکرات لازم را دادم! مقداری خوابیدم! در خواب، جبرائیلی [یاسر] را دیدم که دارد به من [ح‌ق] تذکرات لازم را می‌دهد! گوشش را گرفتم و بردم تحویل پاس‌دارها دادم! از بیت [وحید] زنگ زدند که چرا درباره‌ی کشتار شیعیان در عرب‌ستان، موضع نگرفته‌ام! از وحید [بیت] تماس گرفتند که... تا خواستم گوشی را جواب بدهم، با زنگ «غفلت» از خواب پریدم! پریشان بود که قاطی و میتی، دیر کرده‌اند اما از فاطی خبر داشت که رفته خانه‌ی زن‌دایی‌ملوک در بهرمان! تذکرات لازم را دادم! وحید [یامین‌پور] تماس گرفت و مرا برای شرکت در برنامه‌ی جهان‌آرا دعوت کرد! محمود [احمدی‌نژاد] اس‌ام‌اس داد که چرا تاریخ، با بقایی‌ها، اعم از مظفر و حمید، بد تا می‌کند! چون گوش نمی‌کند، تذکرات را دایورت کردم گوشی آقایان محسنی [اژه‌ای] و دادستان تهران! جبرائیل [فرشته] زنگ زد و از تکرار نام خود در فامیلی یاسر [جبرائیلی] گله داشت! تذکرات لازم را دادم! شام، املت خوردم!
https://www.instagram.com/p/BXySrqNB_H2/