کانال تلگرام رمانکده سارا @LoveSara

سامانه هرچیز:ارائه محتوای کانال های تلگرام
جستجو در تلگرام

 مشاهده مطالب کانال 🍃رُمـانــڪدهـ ســارا🌧

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

🔥 پاPart458 458
#Part458

📒 رمان " تب دلهره " 💞💋

به قلم خانم ک. شاهینی فر 👒

🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️

دقیقه ها کش دار میگذرن و من سرم روشونه ی شاهرخه و بیژن نگاهش رو منحرف میکنه ... توحید میره برای مهتاب که رنگ به رو نداره آب بیاره و شاهرخ ساکت و صامت سرش رو تکیه داده به دیوار که در کشویی و اتوماتیکه بخشه جراحی خود به خود باز میشه و انگار رمق به پاهای منو مهتاب میاد که دوتا پا داریم دوتا دیگه قرض میکنیم و جلو روی پرستار قد علم میکنیم ... شهبازه بیچاره حتی توانه سرپا ایستادن نداره که مهتاب زودتر زبون باز میکنه : چی شد ؟ خوبه ؟ ینی خوبن ؟
پرستار که لبخند می زنه انگار خون جریان پیدا میکنه و فکر کنم خدا فهمیده که تو اوجه خوشیه برگشتنه شاهرخ نباید زهر به کاممون بریزه که پرستار میگه : جفتشون سالمن ... شیرینی ما چیه ؟
منو مهتاب بی اراده جیغ میزنیم و همدیگه رو بغل میکنیم . شهباز بی رمق سرش رو تکیه میده به دیوار که توحید تازه رسیده نگاهمون میکنه ... مهتاب می دوه سمتش و میگه : شیرینی بده ...
توحید پوفی میکشه و لیوان کاغذی که آب پر کرده تا مثلا مهتاب روی فرم بیاد رو روی صندلی میذاره و میگه : ای دهنت سرویس شهباز ...
Ø´ÙLoveSara 💋✨

  کلمات کلیدی: Part458
بستن
آدرس پست:

نوع گزارش تخلف:

متن گذارش: