مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🔥 پاPart442 442
#Part442
📒 رمان " تب دلهره " 💞💋
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
🦋â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸
لبخند میزنم : میری نه ... میریم .. بعدشم خوبم من امروز ... چتونه شما ها Ù‡ÛŒ Ù…ÛŒ خواین بگین Øالم بده !
لبخند میزنه : من دربست مخلصه شمام هستم ...
ـ شاهین کو ؟
Ù€ با شهباز رÙتن دنباله دخترا ... سمیه هم با مهتاب رÙته جوابه آزمایشش رو بگیره ... توØیدم با پیام رÙتن هتل ...
ـ چه از همه هم خبر داری ...
Ù…ÛŒ خنده : از تو Ùقط خبر ندارم ...
پوÙÛŒ Ù…ÛŒ کشم Ùˆ Ú©ÙØ´ دار Ù…ÛŒ Ú¯Ù… : مـــــــن .... خوبم ... وا ...
******
پشت پیشخوان ایستادم Ùˆ لیست اتاقای رزرو شده ÛŒ آخر Ù‡Ùته رو بالا Ùˆ پایین Ù…ÛŒ کنم . کارمند جدید یه اتاق رو برای دو Ù†Ùر کاندید کرده Ùˆ من باید این گند رو بپوشونم .سر Ùˆ صدای زیادی از سالن میشنوم Ùˆ میداونم هیچ میزی تا این Øد سر Ùˆ صدا نداره به جز میزی Ú©Ù‡ شهباز Ùˆ توØید Ùˆ مابقی مهمونای من دور اون نشسته باشن .
در Øال زیر Ùˆ رو کردن Ùˆ پیدا کردن اتاق خالی متناسب با شرایط اتاقی Ú©Ù‡ دو Ù†Ùر اونو زرور کردند Ù‡LoveSara 💋✨