مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🔥 پاPart430 430
#Part430
📒 رمان " تب دلهره " 💞💋
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
🦋â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸
رو تا ساعد بالا زده... من زنه این مرده رو به رویی ام Ú©Ù‡ از خوشتیپی Ùˆ جذابیت مرز نداره Ùˆ من با این ظاهرم چقدر بچه به نظر میام ... چیزی نمیگم Ùˆ Ùقط نگاش Ù…ÛŒ کنم ... از بالا تا پایین اسکنم Ù…ÛŒ کنه ... Øتی لبه ÛŒ پتویی Ú©Ù‡ دستمه Ùˆ مابقیش روی پارکت ها مونده ... Ù…ÛŒ Ùهمه داغونم ... با صدای بغضی Ú©Ù‡ گریه Ùˆ اشک توش موج Ù…ÛŒ زنه Ù…ÛŒ Ú¯Ù… : قهرما ... ولی Øالم بده ... قهرم ... ولی ... ولی امشب رام بده ...
تند جلو میاد Ùˆ بغلم میگیره ... تنگ بغلم Ù…ÛŒ کنه ... دوست دارم همین جا Ø®ÙÙ‡ شم . شاهرخ اجازه ÛŒ بیرون اومدن از بغلش رو نمیده Ùˆ دست زیر زانوم میذاره Ùˆ بلندم میکنه .. منو روی تختش Ù…ÛŒ ذاره Ùˆ من مچاله میشم ... اشکام از شقیقه Ù… پایین Ù…ÛŒ ریزه Ú©Ù‡ با سر انگشت موهای ریخته شده توی صورتم رو کنار Ù…ÛŒ زنه Ùˆ Ù…ÛŒ Ú¯Ù‡ : قهر نباش ...
دستوری نیست ... ملایم تر از همیشه س .. هق هق Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ بی صبر کنارم دراز Ù…ÛŒ کشه Ùˆ بازوم رو Ù…ÛŒ گیره ... منو میکشه سمته خودش Ùˆ به نظرم بازوش Ù…ÛŒ تونه Øجمه عظیمی از دل شکستگیم رو درمون کنه ... بلند گریه Ù…ÛŒ کنم Ùˆ شاهرخ همه ÛŒ مدت موهام رو نوازش Ù…ÛŒ کنه Ùˆ روی سرم بوسه های ریز Ù…ÛŒ زنه ... لعنتی منو نمی خواد ولی داره خمارم میکنه به بودنش ... من این اعتیاد رو تا سر Øد مرگ دوست دارم ...
آروم میشم Ùˆ Øالا Ùقط هق هقای ریزم مونده Ú©Ù‡ میگه : من نمی خواستم بشکنی ...
ـ نرو .. باش ؟
بچÙLoveSara 💋✨