مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🔥 پاPart431 431
#Part431
📒 رمان " تب دلهره " 💞💋
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
🦋â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸
سر جام میشینم Ùˆ به تاج تخت تکیه میدم . زندگی به قسمت سختش رسیده ... Øتی سخت تر از مترو رÙتنم Ùˆ بی پول بودنم ... خیلی سخت تر از مشکلاتی Ú©Ù‡ تا به امروز با اون دست Ùˆ پنجه نرم کردم Ùˆ Øس میکنم از دست دادن شاهرخ میتونه اخرین ضربه ای باشه Ú©Ù‡ این تقدیر لعنتی برام در نظر گرÙته ... ضربه ای Ú©Ù‡ زندگیم رو Ùلج میکنه . شاهرخ خودش عمق این وابستگی رو میدونه . من خودمم میدونم . مثل اینکه Øالا وقت ترکیدن Øبابیه Ú©Ù‡ خودم اونو باد کردم !!!
چشمام درد میکنه . دو روز از بدترین روزای عمرم رو گذروندم Ùˆ روز بدتری هم توی راهه . دعا Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ دو روز دیگه هیچوقت نیاد Ùˆ زندگی از همین جا متوق٠شه Ùˆ من میدونم Ú©Ù‡ کسی به اندازه ÛŒ من نمیتونه شاهرخ رو همینطور Ú©Ù‡ هست دوست داشته باشه ... با اخم Ùˆ تشر Ùˆ عصبانی بودنه دم به دقیقه ای Ú©Ù‡ همیشه همراشه Ùˆ این مسئله س Ú©Ù‡ منو متÙاوت میکنه ØŒ شاهرخ تÙاوتم رو با بقیه درک کرده Ùˆ من Ù…ÛŒ Ùهمم Ú©Ù‡ دوسLoveSara 💋✨