مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🔥 پاPart420 420
#Part420
📒 رمان " تب دلهره " 💞💋
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
🦋â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸
جوابی نمیده . دلم بهونه میگیره . Ù…ÛŒ دونم یاسین رو نباید بخوام ØŒ ولی میخوام . میدونم برگشتنش Ùˆ زنده موندنش از اون اتاق Ù†Ùرین شده اØتماله یه درصد از هزار درصد میشه اما دلم زبون Ù†Ùهم شده Ùˆ به بازوی شاهرخ Ú†Ù†Ú¯ میزنم Ùˆ التماس میکنم : تو رو خدا بیارش ....
مچ دستمو میگیره : بسه یاسی ...
ـ زنده نیست مگه ؟
ـ دو روزه خوابی ...
Ù€ خوابم ØŸ .... Ù…Ùردم Ùˆ باز زنده شدم !
ـ همایون کوبید صورتت رو ؟
Ù€ تا پای مرگ رÙتم . کاش همه Ø´ تو صورت کوبیدن بود ...
رنگش رو به کبودی میره . Ù…ÛŒ Ùهمم سوالی رو Ú©Ù‡ تا نوک زبونش اومده ولی به زبون نمیاره Ùˆ میگم : یاسین اگه نبود ØŒ قبل از هر اتÙاقی خودم رو Ù…ÛŒ کشتم ... یا نمی ذاشتم نگاهت به نگاهÙLoveSara 💋✨