کانال تلگرام رمانکده سارا @LoveSara

سامانه هرچیز:ارائه محتوای کانال های تلگرام
جستجو در تلگرام

 مشاهده مطالب کانال 🍃رُمـانــڪدهـ ســارا🌧

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

🔥 پاPart419 419
#Part419

📒 رمان " تب دلهره " 💞💋

به قلم خانم ک. شاهینی فر 👒

🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️

واقعا تموم شده بود ... یاسینم تموم شده بود ! انگار گوش بدنم شنوا نیست و بدتر لرز میگیرم و حس میکنم از یه ساختمون ده طبقه سقوط کردم و با مغز روی آسفالت خوردم ... چقدر درد داشتم ، دستم ، گونه م ، قلبم ، دلم ...
ماشین ترمز میکنه و شاهرخ روی دستاش بلندم میکنه . پیاده میشیم . سمیه با گریه روی پله ها ایستاده ... نگرانه ... شاهرخ از پله ها بالا میره و من حس می کنم جای بوسه ی یاسین روی پیشونی و دستم بیشتر از هرجای دیگه درد میکنه و ارتباط مستقیم با قلبم داره انگارکه تیر میکشه و نفسم به شماره میفته .
وارد سالن میشیم و از راه پله ها بالا میریم و میدونم مقصد اتاق شاهرخه . به اتاقش که میرسیم با آرنج روی دستگیره میزنه و پایین میکشه .... در باز میشه . داخل میریم و منو روی تخت میذاره . بالش رو زیر سرم مرتب میکنه . کنارم میشینه . دست زخم شده م رو بین دستاش میگیره و کف دستش رو روی زخمم فشار میده تا خونش بند بیاد . چشماش سرخه و نگام نمیکنه .
چرا قلبم درد میکنه ØŸ چشمام سنگین میشه . انگار حالا Ú©Ù‡ مطمئن شدم از امنیت داشتنم . خواب میرم یا بیهوش میشم رو نمیدونم ÙˆÙLoveSara 💋✨

  کلمات کلیدی: Part419
بستن
آدرس پست:

نوع گزارش تخلف:

متن گذارش: