کانال تلگرام رمانکده سارا @LoveSara

سامانه هرچیز:ارائه محتوای کانال های تلگرام
جستجو در تلگرام

 مشاهده مطالب کانال 🍃رُمـانــڪدهـ ســارا🌧

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

🔥 پاPart413 413
#Part413

📒 رمان " تب دلهره " 💞💋

به قلم خانم ک. شاهینی فر 👒

🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️

مرتب دستور میده و همزمان به سمت در میره . از اتاق خارج میشه و در رو میبنده . من بلند گریه می کنم . می دونم که اینبار شرایط رو برای شاهرخ خیلی سخت تر از سخت کردم ... از بی فکری خودم بیشتر شاکیم ...
نمیدونم چقدر میگذره به گمونم یه ساعت یا بیشتر که این بار همایون با کسی به اتاق میاد . مرد جوون و قد بلند با هیکل درشتی که از طرز نگاهش خوشم نمیاد . همایون لبخند چندش اوری میزنه و با نگاه به من مرد رو مخاطب خودش قرار میده : الحق که کار شاهرخ حرف نداره و انتخابش همیشه تکه !
مرد جوون لبخند مزخرفی میزنه و میگه : بیخود که شاهرخ نیست !
ترسیدم و از شدت ترس وسط این زمستون یخ زده گرمم شده .... همایون به سمت در میره و میگه : هرچی عقده داری از شاهرخ خالی کن سره این دختره ... اینطوری شاهرخ رو زنده زنده کشتی ! جونش بنده جونه این نیم وجبیه ...
سرم بیشتر گیج میره و جمله ی همایون صد بار توی سرم تکرار میشه و این بار رگ غیرت شاهرخ رو نشونه رفته !
مرد جلو میاد و من خشکم میزنه . رمق از جونم رفته و با چشمای از حدقه در اومده به اون مردک لعنتی نگاه میکنم . صدای قدماش بیشتر شبیه کوبیدن پتکی به شقیقه LoveSara 💋✨

  کلمات کلیدی: Part413
بستن
آدرس پست:

نوع گزارش تخلف:

متن گذارش: