مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🔥 پاPart406 406
#Part406
📒 رمان " تب دلهره " 💞💋
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
🦋â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸
Øتی Ùکر میکنم شاید اتÙاقی براش اÙتاده Ùˆ نگران از جا بلند میشم Ú©Ù‡ دنباله ÛŒ لباسم زیر پام میره Ùˆ من پرت میشم به سمت جلو ...
دست شاهرخ دورم Øلقه میشه Ùˆ به ناچار روی زانوش میشینم . Øالا خندش بند اومده Ùˆ با ته مونده ÛŒ لبخندی Ú©Ù‡ روی لبش جا مونده نگام میکنه Ùˆ میگه : اØتمالا من Ù…Ùردم Ùˆ اومدم جهنم ØŸ
گیج می پرسم : برای چی ؟
ـ واسه اینکه تو شدی ملکه ی عذابم ...
اخم می کنم و مشتی به سینه ش می کوبم : بی مزه ...
Ù€ تو نمی Ú¯ÛŒ اوله ØµØ¨Ø Ø´Ø§ÛŒØ¯ من سکته کنم ØŸ
ـ وا ...
ـ دختر خودت رو توی اینه دیدی ؟
یادم Ù…ÛŒÙته آرایش ریخته شده ÛŒ دیشب Ùˆ اشکایی Ú©Ù‡ ریخته بودم ... تند میخوام از جام بلند شم Ú©Ù‡ مانع میشه Ùˆ میگه : من شنیده بودم دخترا رو باید اوله ØµØ¨Ø Ø¨Ø¨ÛŒÙ†ÛŒ تا بدونی پسندت Ù…ÛŒ شه یا نه ØŒ ولی وجدانا ایLoveSara 💋✨