مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🔥 پاPart397 397
#Part397
📒 رمان " تب دلهره " 💞💋
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
🦋â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸
باریک الله دختر ...
لبخند Ù…ÛŒ زنم Ùˆ میگم : Øالا من یه چیزی بگم ØŸ
ـ می شنوم ...
Ù€ توام به خانوما نمی خندی ØŒ دست نمی دی ØŒ اخم Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ ØŒ بعدشم Ù…Øلشون نمی دی ... آقا Ú†Ù‡ معنی Ù…ÛŒ ده تو این مهمونی پره دزد Ùˆ قاچاقچی زنا بیان اصلا ØŸ
اخم میکنم Ú©Ù‡ کج لبخند میزنه : اخه جوجه ØŒ من این کارارو وقتای بی تو بودن هم نمی کردم ØŒ بعد Øالا بیام از این جنگولک بازیا کنم بگم چند مَنه !؟؟!
سر تکون میدم و میگم : دلم شور می زنه ...
Ùاصله ÛŒ بینمون رو پر میکنه Ùˆ دستش رو پشت گردنم میذاره Ùˆ باعث میشه جلوتر برم Ùˆ صورتم روی سینه Ø´ مخÙÛŒ میشه . چونه Ø´ رو روی سرم میذاره Ùˆ هنوز دستش پشت گردنم باقی مونده Ùˆ میگه : من هستم ! بگو دلت شور نزنه ...
نیازی نبود بگم Ùˆ دلم خود به خود آروم میگیره . اصلا Ùقط آدم عاشق مثل من Ù…ÛŒÙهمه این Ú©Ù‡ Øر٠معشوقه ØLoveSara 💋✨