مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🔥 پاPart391 391
#Part391
📒 رمان " تب دلهره " 💞💋
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
🦋â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸
منی Ú©Ù‡ عاشق نشدم چرا بغضه تو Øناق میشه تو گلوم Ùˆ از خودم بدم میاد ØŸ...
عاشق شده و میخواد انکار کنه که لبخند می زنم و میگم : اشکال نداره ، من جای دو تامون عاشق شدم ...
*****************
برای بار نمیدونم چند هزارم به ساعت سلطنتی گوشه ی سالن نگاه میکنم . ساعت از 2 نیمه شب گذشته و هنوز خبری از شاهرخ نیست .
دل نگرونم Ùˆ دلم شور میزنه . دو روز از عقدمون میگذره Ùˆ من توی این نیمه شب منتظر اومدن شاهرخم Ùˆ هنوز خبری ازش ندارم ... تلÙÙ† رو برداشته Ùˆ دوباره شماره میگیرم Ùˆ باز صدای Ù†Ùرت انگیز همون زنی Ú©Ù‡ نمیدونه من از اضطراب رو به مرگ هستم :
ـ دستگاه مشترک مورد نظر خا...
تلÙÙ† رو قطع میکنم Ùˆ پاهام رو بالا اورده Ùˆ کج روی کاناپه دراز Ù…ÛŒ کشم وتوی خودم مچاله میشم . اشک از شقیقه Ù… راه میگیره ÙLoveSara 💋✨