مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🔥 پاPart386 386
#Part386
📒 رمان " تب دلهره " 💞💋
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
🦋â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸
اما وَهم برم میداره Ùˆ لبا لب از خوشی Ù¾Ùر میشم ... خب Øالا گلاب نیارم Ùˆ Ú¯Ù„ نچینم آسمون Ú©Ù‡ به زمین نمیاد Ùˆ من Ùقط شاهرخ رو میخوام ... Øتی بدون شلوغ کردنای موقع عقد Ùˆ Øتی با اخمای همیشه ÛŒ خدا درهمش ... گاهی چقدر دیوا هم دوست داشتنی میشن !!
به نظرم این اتاق بی شباهت به اتاق آرزوها نیست ... همین Ú©Ù‡ دلم رو به دل یخ زده ÛŒ شاهرخ گره میزنه ØŒ خودش یعنی انتهای مسیر رسیدن به هرچی Ú©Ù‡ آرزوش رو دارم Ùˆ اÙتادن تو مسیر خوشبختی Ùˆ تخته گاز زدن تا آخرش ...
ـ آرزو می کنم که دوام این لبخندت تا اخر عمر باشه مامان جان ...
جا Ù…ÛŒ خورم Ùˆ به سمت عزیز برمیگردم Ú©Ù‡ روی ویلچر کنار صندلیای ردی٠شده ÛŒ گوشه ÛŒ اتاق نشسته Ùˆ با غم نگام میکنه . Ù…ÛŒ دونم Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ دونه این یه عقد ساده نیست Ùˆ خدا میدونه Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ قضیه هایی پشت اون خوابیده ØŒ ولی به روم نمیاره Ùˆ با خودش Ùکر میکنه اونقدری بزرگ شدم Ú©Ù‡ بیگدار به آب نزنم Ùˆ من خودم میدونم Ú©Ù‡ دارم بیگدار به آب Ù…ÛŒ زنم Ùˆ آدم عاشق هم خنگ میشه Ùˆ هم ابله ....
Ù€ ممنون مامØLoveSara 💋✨