کانال تلگرام رمانکده سارا @LoveSara

سامانه هرچیز:ارائه محتوای کانال های تلگرام
جستجو در تلگرام

 مشاهده مطالب کانال 🍃رُمـانــڪدهـ ســارا🌧

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

🔥 پاPart363 363
#Part363

📒 رمان " تب دلهره " 💞💋

به قلم خانم ک. شاهینی فر 👒

🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️

مرد سری تکون می ده و در این بینه که پیمان رو می بینم . از در داخل میشه . خودم رو می کِشم تا به سمتش برم اما سرشونه م هنوز بین انگشتای کاوه ی بی همه چیزی گیره که که با پوزخند به دست و پا زدنم زل زده .
پیمان اما خونسرد منو نگاه می کنه و من ناباور از تقلا کردن دست بر می دارم : پیـ ... پیمان تورو خدا نجاتم بده ...
پیمان بی محل به من رو به کاوه می کنه : همه چیز اماده س ، تا هوا روشن نشده باید ببریمشون ...
تازه متوجه بلای آسمونی میشم و چشمام تار می بینه از این همه اشک بی چارگی که توی کاسه ی چشمم جمع شده و فقط التماس گونه می نالم : بگو گوشیمو بده تا با مامان حرف بزنم ...
پیمان پوف کلافه ای می کشه : تو فکر کردی چه خبره ؟ تا چند دقیقه ی دیگه راه میفتی بری اونور مرز و هنوزم به فکره هرکسی هستی ؟
بین گریه های بلندم که حالا به هق هق تبدیل شده بود جیغ کشیدم : اون مامانمه کثافت ...
کاوه با پشت دست به دهنم کوبید : ببند دهنت رو ... کیا کدوم جهنمی موندی ؟ بیا این سلیطه رو ببر...
شوری خون رو حس میکنم Ùˆ بدنم از ترس روی ویبره رفته . شاهرخ هنوز نیومده . شاهرخه Ù„ØLoveSara 💋✨

  کلمات کلیدی: Part363
بستن
آدرس پست:

نوع گزارش تخلف:

متن گذارش: