مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🔥 پاPart358 358
#Part358
📒 رمان " تب دلهره " 💞💋
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
🦋â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸
Ú†ÛŒ رو بریزم دور ØŸ این خواسته ت دیگه زیادیه . من Ù…ÛŒ خوام بدون اجازه ÛŒ تو دوستت داشته باشم . شاید ... شاید کارامو کنترل Ú©Ù†ÛŒ ØŒ شاید بگی کجا برم Ùˆ کجا نرم ØŒ ولی Øس آدما دست خودشونه Ùˆ دوست داشتن تنها Øسیه Ú©Ù‡ نمی شه انتظار دو طرÙÙ‡ بودن ازش داشت ... من هم خیلی بی چشم داشت دوستت دارم . توی دله خودم دوستت دارم . قول Ù…ÛŒ دم دست Ùˆ پا گیرت نباشم ..
با همون اخمه لعنتی ما بین ابروهاش Øرص زده جواب داد : تو دست Ùˆ پام نباشی ØŸ این غلطی Ú©Ù‡ امروز کردی Ùکر کردی اگه تو دست Ùˆ پا بودن نیست پس چیه ØŸ مثله آرتیستا Ùˆ کله بی مغزا میخ وایسادی اسید بریزن روت ØŒ تو دست Ùˆ پا بودن نیست پس چیه ØŸ بودنت بامن سمه برای زندگیت ... نمی Ùهمی یا خودت رو به Ù†Ùهمی زدی ØŸ این اتÙاقای ریز Ùˆ درشتی Ú©Ù‡ از در Ùˆ دیوار برات میاد واسه Øضور Ù†Øسه منه ....
بهت زده نگاش کردم . چرا Ùکر Ù…ÛŒ کردم این پس زدنمم برای نگرانیش از بابت من بود ØŸ خل شده بودم یا شاهرخ واقعا به Ùکر تر از این ØرÙا بود Ùˆ LoveSara 💋✨