کانال تلگرام رمانکده سارا @LoveSara

سامانه هرچیز:ارائه محتوای کانال های تلگرام
جستجو در تلگرام

 مشاهده مطالب کانال 🍃رُمـانــڪدهـ ســارا🌧

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

🔥 پاPart345 345
#Part345

📒 رمان " تب دلهره " 💞💋

به قلم خانم ک. شاهینی فر 👒

🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️🦋❄️

توقع من از این مهمونی نمونه پارتی هایی بود که شنیده بودم یا اکثرا توی کتابا از اون حرف می زدن و فقط یه سوال ذهنم رو درگیر کرده بود ، اینکه واقعا ما توی مهمونی خلافکارای بزرگ حاضر شدیم یا توی جمع جنتلمن های زیاد از حد شیکی که شبیه همه چیز بودن به جز قاچاقچی انسان یا تبادل گر مواد مخدر و یا قاتلای سریالی البته به گفته ی شهباز ؟؟!
شاهرخ همونطور متین و آقا منشانه جلو رفته و کنار میزی که اطرافش رو هنوز کسی پر نکرده بود ایستاد و منم دقیقا روبه روش ایستادم .
ـ انقدر چشم چرونی نکن .
نگام رو از اطراف گرفتم و به شاهرخ دوختم و با صدای متعجبی گفتم : اینجا واقعا دور همیه خلافکاراست یا نمایشگاه روشنفکرای شیک ؟
ـ اینجا دوره همیه شغالای با لباس بره س !
شونه ای بالا انداختم که خدمتکاری با فرم مخصوص کنار میز ایستاد و سینی محتوی چند لیوان با مایعات رنگی رو جلومون گرفت : میل بفرمایید قربان .
شاهرخ دست دراز کرد و لیوانی برداشت و جلوی من گذاشت و لیوان دیگه رو توی دست خودش گرفت ، همین موقع بود که مردی جا افتاده و میون سال جلو اومد و بین منو شاهرخ ایستاد .
ـ ببین کی اینجاست !
شاهرخ پوزخندی زد و مرد به سمت من برگشت : تا به حال کسی به شما گفته بود که توانایی بانوی برگزیده شده ی سال رو دارین و فقط کشف نشدین !؟ لبخنLoveSara 💋✨

  کلمات کلیدی: Part345
بستن
آدرس پست:

نوع گزارش تخلف:

متن گذارش: