مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🔥 پاPart336 336
#Part336
📒 رمان " تب دلهره " 💞💋
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
🦋â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸
گوشی رو از جیبم بیرون آوردم Ú©Ù‡ همون Ù„Øظه به لرزش دراومد Ùˆ شماره ÛŒ سیو نشده ÛŒ شاهرخ چشمک Ù…ÛŒ زد . عقل Ù…ÛŒ Ú¯Ùت بابت توهینی Ú©Ù‡ شده بود جواب ندم Ùˆ من چقدر از دل زبون Ù†Ùهمم شاکی بودم Ú©Ù‡ باعث شد صÙØÙ‡ رو لمس کنم Ùˆ گوشی رو کنار گوشم بذارم : کجایی ØŸ
پوÙÛŒ کشیدم Ùˆ با خودم Ùکر کردم Ú©Ù‡ شاید واقعا شاهرخ نمی توند به جز Ú¯Ùتن کلمه ÛŒ کجایی پشت تلÙÙ† Øر٠دیگه ای هم بزنه Ùˆ بی میل جواب دادم : رو به روی مجتمع خرید .
ـ اونجا چرا ؟
Ù€ Ù…Ú¯Ù‡ Ù†Ú¯Ùتی خانوم باشم Ùˆ آبروت رو نبرم ØŸ
ـ تموم شد ؟
ـ بله !
بعید می دونستم با اون همه زیرکی و هوش متوجه این RomankadeSaraa 💋✨