مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🔥 پاPart330 330
#Part330
📒 رمان " تب دلهره " 💞💋
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
🦋â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸
با استرس Ùˆ اضطراب کیسه رو برداشتم ... Øتی Ùکر به اینکه شاهرخ لباس رو ببینه مو به تنم راست Ù…ÛŒ کرد ... از شرم ØŒ از خجالت ... از ترس !
تک تک پله ها رو بالا رÙتم . شاهرخ همون چند دقیقه ÛŒ پیش به اتاقش رÙته بود . Øس ذوب شدن داشتم ... هنوز لباس رو نشون نداده آب شده بودم از شرم Ùˆ خجالت بابت به قول شهباز این نیم متر پارچه .... چقد پشیمون بودم برای اهمیت ندادن به Ú¯Ùته های توØید Ùˆ دنبال رویای خام یاسین Ùˆ یاس زمانای دور بودن!
رو به روی در باز مونده ÛŒ اتاقش ایستادم Ùˆ Ù†Ùس عمیقی کشیدم ... نایلون به دست وارد اتاق دراندشت این مرد زیاد از Øد پر جذبه با ابعاد غول پسندانه شدم .
هنوز ØرÙÛŒ نزده Ùˆ سیگار روشن توی دستش به من نگاه Ù…ÛŒ کرد Ùˆ من از خجالت چند دقیقه RomankadeSaraa 💋✨