مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🔥 پاPart311 311
#Part311
📒 رمان " تب دلهره " 💞💋
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
🦋â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸ðŸ¦‹â„ï¸
پوÙÛŒ کشیدم . ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù… سکوت کنم ... تجربه ثابت کرده بود دهن به دهن گذاشتن با شاهرخ نتیجه Ø´ تو دهنی خوردنه .
خنده ام گرÙته بود . من از Ú©ÛŒ این همه عاقل Ùˆ ساکت شده بودم ØŸ البته Øر٠گوش Ú©Ù† ... چشم بستم Ùˆ به پشتی صندلی تکیه دادم .
خیلی نگذشته بود Ú©Ù‡ روی ترمز زده Ùˆ من چشم باز کردم . به Ù…Øیط اطرا٠دقت نکرده Ùˆ پیاده شدم . شاهرخ هم همینطور ... به راه اÙتاد Ùˆ منم به دنبالش ... به ساعت مچیم نگاه کردم ... Ú©Ù…ÛŒ از ظهر گذشته بود Ú©Ù‡ از پیچ Ú©ÙˆÚ†Ù‡ ای گذشتیم Ùˆ من سرم رو بالا گرÙتم ...
ایستادم ... به زمین میخکوب شدم ... شاهرخ چند قدم جلوتر ایستاده بود ... Ùهمیده بود Ú©Ù‡ Øال Ùˆ هوای الانم Øال Ùˆ هوای خوشی ÙRomankadeSaraa 💋✨