مراسم شیرینی‌خوران ملكه خانم ملقب به ملکه‌ جهان (نوه ناصرالدين‌شاه Ùˆ همسر Ù…Øمدعلى ‌شاه قاجار) به روايت ناصرالدین‌شاه
یکشنبه دوم شهرشعبان Û±Û³Û±Û°Ù‚ [Øدوداً ١٢٤ سال پيش]
امروز شیرینی‌خوران٠ملکه‌جهان، دختر نایب‌السّلطنه است به جهت پسر ولیعهد. وعده‌گیران Ùˆ جمعیّت غریبی است. ØµØ¨Ø Ú©Ù‡ برخاستیم کسل بوديم. باز دیشب درست خوابم نبرد Ùˆ سینه‌درد نگذاشت استراØت کنم. بدخواب Ùˆ کسل بودم. از Øمّام Ú©Ù‡ بیرون آمدم، آمدم به اطاق برلیان Ùˆ در Øقیقت از ترس٠سرما، این‌جا دوستاق* بودیم. هوا هم یک ابر نازک بود، خیلی سرد Ùˆ باد خنکی می‌آمد. اوّل صدراعظم Ùˆ امین‌الدّوله آمدند؛ قدری کارهای متÙرقه داشتم. امین‌الملک هم بود، بعد رÙتند. ناهار خوردیم، بعد از ناهار باز صدراعظم آمد کار کردیم. بعد قنسول هلند آمد ما را معطّل کرد؛ به قدر دو سه دقیقه Øر٠زد. یک شـراب بسیار بدی هم خورده بود، بوی خیلی بدی از دهنش می‌آمد؛ قدری Ú¯Ùتگو کرد Ùˆ رÙت.
بعد از آن آغاسلمان آمد Ú©Ù‡ سر٠خوانچه توی میدان ارک رسیده. ما برخاستیم رÙتیم اندرون. والدۀ نایب‌السّلطنه آمد جلوی ما اÙتاد، ما را برد به Øیاط‌های نایب‌السّلطنه. به قدری جمعیّت٠زنانه بود Ú©Ù‡ اندازه ندارد. عمارت‌های خورشید، اطاقها، Øیاطها پر از جمعیّت زن است. بعد رÙتیم توی تالاردراز. زنهای معار٠آنجا جمع شده Ùˆ پر هستند. من هم امروز به جهت درد٠سینه Ùˆ کسالت نتوانستم سرداری خودم را عوض کنم Ùˆ سرداری٠الماس خوبی بپوشم. یک سرداری٠ترمۀ زرد٠بدی پوشیده بودم.
امروز همه‌جور آدم اینجا هست؛ دنبک‌چی، رقّاص، آوازه‌خوان Ùˆ مطرب به قدری است Ú©Ù‡ اندازه ندارد. از توی طالار٠دراز Ú©Ù‡ ارسی٠آئینه به Ú©ÙˆÚ†Ù‡ دارد نگاه کردیم توی خیابان Ùˆ عمارت خزانۀ نظام؛ جمعیّت از تماشاچی Ùˆ میهمان Ùˆ غیره Ùˆ غیره بود. شربت Ùˆ شیرینی٠زیادی چیده بودند. میهمانی مردانه آنجا است. خود نایب‌السّلطنه هم رÙته است توی مدرسۀ نظامی قایم شده است. توی طالارÙدراز Ú©Ù‡ زنها بودند؛ انیس‌الدّوله، عزّت‌الدّوله ØŒ شمس‌الدّوله، تاج‌الدّوله، عصمت‌الدّوله Ùˆ سایر زنهای ما بودند. زنهای پیر Ùˆ پاتال، دخترهاhttps://t.me/Qajarstudies
Ù…Øمدعلى شاه قاجار: پادشاه تك همسره
پژوهش از رضا كسروى؛ بهمن ماه ١٣٩٦
Ù…Øمدعلى ميرزا اعتضاد السلطنه در اواخر سلطنت پدربزرگش ناصرالدين شاه قاجار با ربابه خانم Ù…Ù„ÙŠØ Ø§Ù„Ø³Ù„Ø·Ù†Ù‡ دختر ميرزا يوس٠خان بيان الممالك ازدواج٠موقت نمود كه Øاصل آن ازدواج، پسرى به نام Øسينعلى ميرزا بود كه در Ù…Øرم ١٣١٤ Ù‚ زمانى كه Ù…Øمدعلى ميرزا به منصب ولايتعهدى دولت ايران رسيد، لقب٠پيشين پدر يعنى اعتضاد السلطنه را درياÙت كرد.
اما در همان سلطنت٠ناصرالدين شاه زمانى كه قرار شد Ù…Øمدعلى ميرزا اعتضاد السلطنه با دخترعموى خودش يعنى ملكه خانم ملقب به ملكه جهان دختر كامران ميرزا نايب السلطنه امير٠كبير عقد دائم ببندد، به تقاضاى پدر٠دختر يعنى كامران ميرزا همسر صيغه اى اش را طلاق داد Ùˆ سپس با https://t.me/Qajarstudies
Ù…Øمدعلى ميرزا اعتضاد السلطنه سردار كل (Ù…Øمدعلى شاه بعدى) با يگانه همسرش ملhttps://t.me/Qajarstudies
ترتيب القاب Ùˆ مناصب Ù…Øمدعلى شاه قاجار:
اعتضاد السلطنه
سردار٠كÙÙ„ (با ØÙظ٠لقب٠اعتضاد السلطنه)
صاØب اختيار مملكت آذربايجان (زÙhttps://t.me/Qajarstudies
Ø´Ø±Ø Ø¹Ø±ÙˆØ³ÛŒ ملكــه جهــــان خانم‌ با اعتضادالسلطنه، Ù…Øمدعلي‌ميرزا (شاه بعدی)ØŒ به قلم ناصرالدين‌شاه :
شنبه Û²Û³ رجب Û±Û³Û±Û±Ù‚. ØµØ¨Ø Ø¨Ø±Ø®Ø§Ø³ØªÛŒÙ…Ø› هوا قدری ابر بود، دیر آمدیم بیرون. بیرون Ú©Ù‡ آمدیم نایب‌السّلطنه بود، قوام‌الدّوله بود، امین‌الدّوله بود.
رÙتیم باغ٠میدان گردش کردیم. زیر قصرسÙید، دیدیم Ú©Ù‡ صدراعظم Ùˆ جمعیّت زیادی ایستاده‌اند. پرسیدیم، صدراعظم Ú¯Ùت: می‌خواهیم برویم عقدکنان. امروز دختر نایب‌السّلطنه- ملکه‌جهان- را برای اعتضادالسّلطنه، پسر ولیعهد عقد می‌کنند.
صدراعظم Ùˆ اینها رÙتند عقدکنان.
امروز شلوار Ùˆ Ú©ÙØ´ عمیدالملک خیلی تماشا داشت. Øقیقتاً عمیدالملک خیلی مردکۀ خری است. Ú¯Ùلی‌ Ú©Ù‡ دیروز در عقدکنان٠دخترش به شلوارش چسبیده بود، هنوز پاک نکرده بودند Ùˆ به شلوارش چسبیده بود!
.
جمعه چهـارم رجب Û±Û³Û±Û±Ù‚. امروز چهار ساعت به غروب مانده، ملکه‌جهان دختر نایب‌السّلطنه را از خانهٔ نایب‌السّلطنه می‌آورند به اندرون، به اطاق انیس‌الدّوله Ú©Ù‡ از باب‌همایون، با تشریÙات ببرند به امیریّه. هوا هم این چند روز ابر Ùˆ بارندگی داشت. امروز ابر آلابلوت* بود Ùˆ از بخت عروس بود Ú©Ù‡ نمی‌بارید.
ØµØ¨Ø Ø¢Ù…Ø¯ÛŒÙ… بیرون؛ رÙتیم به اطاق قصرسÙید ناهار خوردیم. صدراعظم هم بود. بعد از ناهار صدراعظم آمد، مرخص شد Ú©Ù‡ برود به باب‌همایون Ùˆ ما هم رÙتیم به اندرون Ùˆ از باب‌همایون تا امیریّه، زن Ùˆ مرد Ùˆ جمعیّت Ùˆ تشریÙات همین‌طور ایستاده بود.
رÙتیم اندرون؛ Ú¯Ùتند عروس این بالا است بیائید ببینید. Ú¯Ùتیم خیر، ما می‌رویم سردر٠باب‌همایون تماشا می‌کنیم Ùˆ رÙتیم بالا. آقانوری هم بخاری را آتش کرده بود. مدت‌ها بود Ú©Ùhttp://iichs.org/index.asp?id=978&doc_cat=9 https://t.me/Qajarstudies
Ø´Ø±Ø ØªØµÙˆÛŒØ±: دهم ذی‌الØجه ۱۳۰۹، اجزای شتر قربانی هستند Ú©Ù‡ در روز عید، شتر قربانی را در Ùhttps://t.me/Qajarstudies
سه‌شنبه دهم ذی‌الØجه Û±Û³Û°Û¹ هـ.Ù‚(Øدود Û±Û³Û° سال پیش)
«امروز عید اضØÛŒ است Ùˆ در منزل ماندیم. ØµØ¨Ø Ø§Ù…ÛŒÙ†â€ŒØ§Ù„Ø³Ù„Ø·Ø§Ù† Ùˆ شجاع‌السلطنه Ùˆ ساعدالدوله Ùˆ عملهٔ خلوت Ùˆ مردم به Øضور آمدند؛ در Øقیقت سلام‌مانندی بود. بعد شتر را آوردند Ùˆ نقاره‌چی‌های بروجردی بودند. Ù…Øمدصادق Ùˆ سازنده‌چی‌های خودمان بودند. لوطی عراقی Ú†ÙŽÙ‡ بود، همه زبانی می‌گÙت Ùˆ Ú†ÙŽÙ‡ می‌زد. شاطرباشی Ùˆ این‌ها بودند. سیدباقر، شاعر دزÙولی هم بود؛ خطبه خواند. بعد ساز زدند. به شمس‌الدین‌خان، پسر مجدالدوله هم خلعتی التÙات شده، پوشیده بود –قبای زری- Ùˆ سوار شد با شاطر Ùˆ یدک Ùˆ این‌ها، شتر را بردند سمت اردوبازار. الواط اردو هم جمع شده بودند، یابوسوار Ùˆ قاطرسوار Ùˆ این‌ها، شتر را کشته بودند. بعد دوباره بشیرالملک Ùˆ Ø´Ùhttps://t.me/Qajarstudies
Ø´Ø±Ø Øال " اردک عاشق " به قلم ناصرالدین‌شاه
.
تÙصیل اردک عاشق این چنین است: پارسال Ú©Ù‡ امین‌السلطان قم رÙته بود، در مراجعت از دریای قم، این اردک را گرÙته، خودش برای ما آورد. توی Øوض دیوانخانه انداختیم. این اردک Øنایی رنگ Ùˆ شبیه به آنقود* است؛ طبعاً عاشق‌پیشه است؛ همیشه باید به یک Ù†Ùر عشق بورزد. چندی به یکی از قوهایی Ú©Ù‡ توی Øوض دیوانخانه هستند عشق داشت، به طوری Ú©Ù‡ هرجا آن قو می‌رÙت، او را تعاقب می‌کرد. بعد از مدتی عشق قو تمام شد؛ به Øاجی‌رØیم خواجۀ لیلاخانم عاشق شد، هر جا Øاجی‌رØیم می‌رود دنبال او می‌رود، به طوری عشق به Øاجی‌رØیم پیدا کرده است Ú©Ù‡ وقتی به مرغ‌های آبی Ùˆ قوها نان می‌دهند، این اردک ابداً نمی‌رود، از مرغÙ‌آبی بودن استعÙاء [داده] Ùˆ مرغ٠خشکی شده؛ Ùˆ عقب Øاجی‌رØیم را ÙˆÙÙ„ نمی‌https://t.me/Qajarstudies
Øاشیه‌نویسی کنار عکس:
گروپ (گروه) زن‌ها Ùˆ خواجه‌ها در Øیات اندرون٠Øرم‌خانhttps://t.me/Qajarstudies
https://t.me/Qajarstudies
نقاشى هاى روزنامه Ù‰ "دولت عليه ايران" زير نظر ميرزا ابوالØسن خان غÙارى كاشانى صنيع الملك نقاشباشى كشيده مى شد (يا توسط خودش يا شاگردانش)
گزارشی از Ø´Ùا یاÙتن دخترى نابینا در یکی از دهات٠رشت، مندرج در روزنامهٔ دولت علیه ایران در ١٥٥ سال پيش
از قراری Ú©Ù‡ نوشته‌اند؛ دختری از رعایای Ù‚Ùراء رشت، از هر دو چشم نابینا بوده است، به بقعهٔ متبرکه Ú©Ù‡ همشیره Øضرت ثامن‌الائمه علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌التØیه Ùˆ الثناء در آنجا مدÙون می‌باشد توسّل جسته، شبی را در آن بقØhttps://t.me/Qajarstudies
آورده اند که:
در پنجم شهر ذیقعده‌الØرام (Û±Û²Û·Û·Ù‚.) یک Ù†Ùر از اهالی شهر مدّعی درویشی شد Ú©Ù‡ دندان مرا شکسته است Ùˆ او منکر بود. ولیکن در واقع دندان او را همان درویش شکسته بود.
کار به مراÙعه Ùˆ Ù…Øاکمه کشید، در Ù…Øضر آقاسیّدصادق مجتهد؛ آنجا Øاضر شدند.
مدّعی از اثبات عاجز شده، Ùˆ درویش در همان مجلس به اسÙhttps://t.me/Qajarstudies
مهر چهارگوش تاجدار به سجع:
العزه لله
ناصرالدین شاه قاجار
روزنامجات دولت علیّه Ú©Ù‡ در دارالخلاÙÙ‡ به طبع میرسید مغایر سلیقهٔ ما Ùˆ خالی از نتایج Ùˆ Ùوایدی بود Ú©Ù‡ در هر مملکت از روزنامه Øاصل است.
Ù…ØمدØسن خان پیشخدمت Ùˆ مترجم مخصوص را Ú©Ù‡ از وضع روزنامجات خارجه Ùˆ ترتیب اخبار Ùˆ Ú©ÛŒÙیت انتشار آن اطلاعات کامل داشت به این خدمت مأمور Ùرمودیم Ú©Ù‡ مطابق تعهدات خود، از ابتدای سنهٔ قوی ییل (سال گوسÙند) شروع به انتظاÙhttps://t.me/Qajarstudies