📚 بخشی از مقدمه کتاب «نه!» 📚
🔸... با توجه به همه آنچه Ú©Ù‡ میتوان Ú¯Ùت Ùˆ Ù†Ú¯Ùت، در سال 1394 تØقیقات بنده، پس از Øدودا هشت سال در زمینه منابع پنهان یهود Ùˆ کتابخانه های سرزمین های اشغالی وارد Ùصل تازه ای گشت Ùˆ مطالب جذاب Ùˆ Øتی ÙˆØشتناکی کش٠شد. مطالبی Ú©Ù‡ بخشی از آن، از طریق منابع آشکار قابل رصد است Ùˆ میتوان با جستجو در شبکه جهانی اینترنت Ùˆ لا به لای کلمات Ùˆ سخنان شبکه ها Ùˆ شخصیت های مختل٠یهودیت صهیونیزم به آن مطالب دسترسی پیدا کرد.
🔸پس از مطالعه Ùˆ مشورت بسیار، تصمیم بر آن شد Ú©Ù‡ ماØصل آن تØقیقات، به تدریج، Ùˆ Øداقل در پنج جلد، در قالب رمان، جهت روشنگری Ùˆ دشمن شناسی به سمع Ùˆ نظر همه مسلمانان، علی الخصوص ملت شری٠ایران برسد.
🔸کتاب اول به نام «ØÛŒÙا» در سال 1396 چاپ شد Ùˆ توانست در ردی٠پرمخاطب ترین کتاب های نمایشگاه کتاب تهران در همان سال قرار بگیرد. هنوز به پایان سال 96 نرسیده اما کتاب ØÛŒÙا به چاپ ششم رÙت Ùˆ پس از کتاب «ک٠خیابون» (اثر نویسنده) در ردی٠پرمخاطب ترین کتاب های سال 96 قرار گرÙت.
🔸ØÛŒÙا اول راه بود Ùˆ متاسÙانه با سانسور Ùˆ ØØ°Ùیات بسیاری روبرو شد. اما قرار نیست با چوب ممیزی Ùˆ مشکلات نشر Ùˆ توزیع، هیچ نویسنده انقلابی از میدان خارج شده Ùˆ زمین Ùˆ زمینه ÛŒ بازی (بخوانید: جنگ) را به Øری٠قدّار Ùˆ بی رØÙ… واگذار کند.
🔸پس از تالی٠و انتشار کتاب های «ØÛŒÙا» Ùˆ «ک٠خیابون» Ùˆ «تب مژگان» Ùˆ «Øجره پریا» Ùˆ «همه نوکرها» Ùˆ «دÙترچه نیم سوخته یک تکÙیری» Ú©Ù‡ تماما با موضوع امنیت داخلی Ùˆ خارجی است، تصمیم گرÙتم مستند داستانی دارای ابعاد Ùˆ زمینه های مختل٠اما مرتبط، با Ù…Øوریت اصلی بیوتروریسم Ùˆ جنایات ÙˆØشیانه صهیونیست در این زمینه بنویسم.
🔸دقیقا در همان ایام Ú©Ù‡ مشغول سناریو نویسی Ùˆ تالی٠نهایی ان مستند داستانی بودم، با سیاست های وزیر بهداشت وقت، موج دستگیری ها Ùˆ تعطیل شدن Ùˆ تاخت Ùˆ تØMOHAMADREZAHADADPOUR
یکی از اعضای Ù…Øترم کانال، در تایید این👆 مطلب، Øکایت جالبی نقل کردند👇
بعد از نمايش يك Ùيلم ایرانی، با دوستان خارجی نشسته بوديم به Ú¯Ùتگو. يكيشان پرسيد: آن پسرک سر چهار راه Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ Ùروخت؟ مواد مخدر بود يا ....
من پاسخ دادم Ùال Ù…ÛŒ Ùروخت.
پرسيد Ùال چيه؟
Ú¯Ùتم شعر. Ø´mohamadrezahadadpour
اما متاسÙانه ما همه صØبت میکنیم Ú©Ù‡ بال هواپیما Ùلان بوده چند سال از عمر Ù…Ùید آن گذشته است ،به آنهایی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گویند اخلاق در مملکت ما بخصوص در شهر ما کمرنگ شده است ،اگر بی اخلاقی هایی وجود داشته Ùˆ یا به اتوبوسی Øمله شده از دیگر ضع٠ها بوده است.
Ú¯Ùتم پارتی بازی نکنید
من Ù…ÛŒ بینم Ú©Ù‡ این مردم چقدر عطوÙت دارند،کسانی هستند Ú©Ù‡ در این Øادثه زن Ùˆ بچه های خودشان را از دست داده اند اما به بین دیگر Ømohamadrezahadadpour
âœ”ï¸ Ø¯Ø± مراسمی Ú©Ù‡ در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج به مناسبت یادبود جانباختگان این Øادثه برگزار شد پدر یکی از جانباختگان به ایراد سخن پرداخت.Â
در این مراسم ضمن قرائت ÙاتØÙ‡ Ùˆ اجرای مداØÛŒ ،دکتر Ù…Øمد Øسین نظری ØŒ پدر مرØومه مژگان نظری سخنانی ایراد نمود.
👈 متن سخنان این پدر داغدیده:
من در مرکز سیل عاطÙÙ‡ ها بودم
اگر ما برای گروهی از عزیزان یک مجلسی را تشکیل دادیم باید بدانیم Ùوت این عزیزان Ú†Ù‡ تاثیری در زندگی ما داشته است.
شما Ù…ÛŒ بینید Ú©Ù‡ بعد از اینکه یک سونامی در مملکت ژاپن پیش آمد ،بعد از اینکه کار تمام شد از خصایص مردم این بود Ú©Ù‡ مقدار زیادی پول پیدا کردند ،اما تØویل دولت دادند ،هیچ وقت ص٠نانوایی ها شلوغ نشد ،کسی مواد غذایی اØتکار نکرد ØŒ تا اینکه Ú¯Ùتند مردم ژاپن ØÙ‚ شان است Ú©Ù‡ تویوتا بسازند.
من Ùکر Ù…ÛŒ کنم بدنبال وقوع Øادثه هواپیما در یاسوج ،مردم یاسوج از مردم ژاپن برتر بودند،آیا شما این سیل عطوÙت Ùˆ مهربانی مردم را ندیدید،من در مرکز سیل عاطÙÙ‡ ها بودم،شما نمی دانید از بچه یکساله Ú©Ù‡ برای نجات سرنشینان دعا Ù…ÛŒ کرد تا آن بانوی ÛµÛ² ساله بهبهانی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ Ú¯Ùت ،من دائم Ù…ÛŒ نشینم Ùˆ مرتب این کلیپ †ور Ú©Ø´ÛŒ اور تریâ€Â را نگاه می کنم تا گریه کنم Ùˆ برایشان دعا کنم .
از تمام ایران Ùˆ خارج از ایران دوستان Ùˆ همکلاسی ها بمن زنگ Ù…ÛŒ زنند ولی بغض اجازه صØبت را به آنها نمی دهد ،من Ùکر Ù…ÛŒ کردم Ú©Ù‡ انگار نزدیکترین Ùرد به آنmohamadrezahadadpour
شرمنده Øر٠خود شدم
شما به من Ú©Ù…Ú© کردید Ùˆ غم مرا Øمل نمودید ،من روز اول صØبت Ù…ÛŒ کرد Ùˆ Ùکر Ù…ÛŒ کردم به این Ú¯Ùته سعدی : غم روزگار Ú¯Ùتن Ú©Ù‡ شبی نخÙته باشی به درازای سالی، Ùکر Ù…ÛŒ کردم Ú©Ù‡ مردم بمن تسلیت Ù…ÛŒ گویند Øاصل صØبت سعدی است Ú©Ù‡ غم من را درک نمی کنند ،مثل همه مردم Ú©Ù‡ ما در خیابان Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ در چمن ها جمع شدند برای رÙتن به ÙاتØÙ‡ خوانی ØŒ اما الان واقعا شرمنده این Øر٠خودم شدم.
این مردم خیلی خوب هستند،مردم ما Ù…Øب هستند، اما متاسÙانه هر کلیپی از این مردم به خارج از کشور ارسال Ù…ÛŒ شود این است Ú©Ù‡ هموطنانشان چیزی از درون سطب زباله برای خوردن بر Ù…ÛŒ دارند.
هرگز نتوانستیم عاطÙÙ‡ مردم را به تصویر بکشیم
رسانه ها باید عطوÙت Ùˆ مهربانی مردم را به تصویر بکشند Ùˆ از این مراسم ÙاتØÙ‡ خوانی ها برای خارج از کشور ارسال کنند،این عاطÙÙ‡ های مردم Ù…ÛŒ تواند جو کنونی مملکت را تغییر دهد Ùˆ کشور را بسازد،اما متاسÙانه ما به اصل ماجرا Ú©Ù‡ عاطÙÙ‡ مردم است Ùˆ سونامی مهربانی ها را هرگز نتوانستیم به تصویر بکشیم .
این Øادثه اخلاق Ùˆ شخصیت مرا تغییر داد،من دیدم این مردم خیلی Ù…Øب Ùˆ مهربان هستند، من Û²Û³ سال در این شهر بودم ،بیش از ÛµÛ° تا Û¶Û° هزار عمل جراØÛŒ انجام دادم، همیشه Ùکر Ù…ÛŒ کردم منطلبکار این مردم هستم اما الان خدا Ù…ÛŒ داند در Øالیکه دختر Ù… را از دست دادم با اÙتخار Ù…ÛŒ گویم من بدهکار مردم هستم،.
اگر اخلاق در شهر ما کم شده است ایراد از جای ذیگر است
اگر Ù…Øبت این مردم Ø·ÛŒ این یک Ù‡Ùته را در یک Ú©ÙÙ‡ ترازو بگذارید وکار Û²Û³ ساله من را هم در Ú©ÙÙ‡ دیگر بگذارید ،من Ù…ÛŒ گویم عاطÙÙ‡ مردم خیلی سنگین تر است.
از شما Ù…ÛŒ خواهم Ú©Ù‡ قدر این مردم را بدانید ،قبلا من هر وقت مردم را Ù…ÛŒ دیدم Ú©Ù‡ جمع Ù…ÛŒ شوند برای رÙتن به ÙاتØÙ‡ خوانی مخالÙت Ù…ÛŒ کردم ولی Øالا Ù…ÛŒ Ùهمم Ú©Ù‡ اشتباه Ù…ÛŒ کردم ØŒ Ú†Ù‡ Ùرهنگ غنی داریم ،قدر این Ùرهنگ را بدانید ،باید مثل مردم ژاپن این Ùرهنگ بزرگ را به تصویر بکشیم تا دنیا ما را بشناسد...
âœ”ï¸ Ø¬ÙˆØ§Ø¨ *آیت الله* آملی لاریجانی به "دکتر" روØانی:
آیت الله آملی لاریجانی : از کسانی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گویند پروژه اسلامی کردن علوم در کشور شکست خورده است باید پرسید Ú©Ù‡ شما چقدر در این زمینه تØقیق کرده اید Ùˆ از مباØØ« مربوط به این Øوزه چقدر اطلاع دارید؟ اینکه Ú¯Ùته Ù…ÛŒ شود اسلامی کردن علوم امر Ù…Øالی است Ùˆ علم Ùˆ ارزش Ùˆ ایدئولوژی ارتباطی با هم ندارند یک سخن قرن هجدهمی است. به ضرس قاطع Ù…ÛŒ گویم Ú©Ù‡ از میان صاØبنظران بنام در مغرب زمین در زمینه ÙلسÙÙ‡ علم، اÙراد بسیاری این سخن را قبول ندارند Ùˆ ورود ارزش ها از نواØÛŒ مختل٠به علوم، بØØ«ÛŒ پذیرÙته شده است.
🔹 رئیس قوه قضاییه تز بی طرÙÛŒ علم را نظریه ای مربوط به 200 سال پیش عنوان کرد Ùˆ Ú¯Ùت: اینکه یک مسئول بگوید پروژه اسلامی کردن علوم در کشور شکست خورده، Øر٠بی مبنایی است. زمانی پوزیتیویست ها مدعی بودند Ú©Ù‡ در علم عین واقع را Ù…ÛŒ بینند بدون آنکه هیچ امر انسانی در آن وجود داشته باشد اما امروز چگونگی راه یابی ارزش ها به ساØت علم یک سخن قابل توجه است Ùˆ صرÙاً سخن عده‌ای در داخل کشور نیست بلکه بسیاری از ÙیلسوÙان علم در جهان معتقدند Ú©Ù‡ علم، با ارزشهای بسیاری مرتبط است. بعلاوه، مسأله پیش Ùرض‌ها در علوم خود مسئله‌ای بسیار مهم است. در این پیش Ùرض‌ها بسیاری امور Ùرهنگی، تمدنی Ùˆ ارزشی می‌تواند دخالت داشته باشد.
🔹 آیت الله آملی لاریجانی با اشاره به برخی آثار علمی در مغرب زمین Ú©Ù‡ به این موضوع پرداخته اند خاطر نشان کرد: نمی توان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ پیش Ùرض ها از درون خود علم Ù…ÛŒ آیند. این پیش Ùرض ها گاه از ناØیه تمدن ها Ùˆ ایدئولوژی‌ها می‌آید. «گادامر» Ùیلسو٠آلمانی معرو٠که در کتاب کلاسیک Ùˆ مشهور خود با عنوان « Øقیقت Ùˆ روش » به کرات بØØ« پیش Ùرض ها Ùˆ پیش دانسته ها را Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ Ùˆ Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ نگاه پوزیتیویستی Øاکم بر علوم Ú©Ù‡ در قرن 18 Ùˆ در عصر روشنگری مورد تاکید قرار داشت مردود است Ùˆ هر Ùهمی نیازمند پیش Ùهم ها Ùˆ پیش دانسته‌ها است. این پیش Ùهم‌ها Ùˆ پیش دانسته‌ها می‌تواند Øتی شامل پیش داوری‌ها هم باشد.
اینکه Ú¯Ùته شود «علم دینی» نداریم، استدلال سخیÙÛŒ است!
🔹 رئیس قوه قضاییه اÙزود: اینکه Ú¯Ùته Ù…ÛŒ شود ریاضی، ریاضی است Ùˆ ما علم دینی نداریم استدلال سخیÙÛŒ است. آیا با همین روش Ù…ÛŒ توان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ دانش آموز، دانش آموز است Ùˆ دانش آموز کلاس اول Ùˆ دوم معنا ندارد؟ وقتی یک مقوله یا شیء دارای صÙتی باشMohamadrezahadadpour
برسانید بعد من به رباب
گاهوار Ùˆ اثاث Ù…Øسن را
از خدا خواستم هزاران بار
پیکرم زیر دست و‌پا برود
Ú©Ù‡ مبادا Øسین بی Ú©Ùنم
سینه اش زیر چکمه ها برود
رنج بسیار برده را آنکه
غم بسیار خورده Ù…ÛŒÙهمد
درد سرنیزه خورده را تنها
زخم‌مسمار خورده Ù…ÛŒ ÙÙ‡mohamadrezahadadpour
ðŸØ³Ùر_نامه_کربلا_Û²Û³
نماز مغرب Ùˆ عشا را در Øرم مطهر Øسینی خوندیم. Øرمی Ú©Ù‡ Øداقل دو تا نماز جماعت رسمی در اون خونده میشه. من معمولا اگه Ùرصت باشه Ùˆ از Ùضیلت نماز اول وقت نمونم، جماعتی را پیدا میکنم Ú©Ù‡ از وکلا Ùˆ منصوبین آیت الله سیستانی باشند.
بعد از نماز، باید Ùورا میرÙتیم هتل تا آماده بشیم Ùˆ ساعت Û²Û± بیاییم Øرم. چون میخواستیم شب شهادت Øضرت زهرا سلام الله علیها برنامه منبر Ùˆ روضه جمعی داشته باشیم.
من تمام این سÙر را رÙتم Ùˆ نوشتم تا به شب شهادت بی بی دو عالم Øضرت Ùاطمه زهرا سلام الله علیها برسم. آرزوی همیشگیم بوده Ú©Ù‡ یه Ùاطمیه دوم در کربلا باشم.
اما دوس نداشتم این ایام تبلیغی را از دست بدم Ùˆ Ùقط برای دل خودم برم Ùˆ بیام. چون اگر Ù…Øرم Ùˆ صÙر Ùˆ Ùاطمیه Ùˆ Ú©Ù„ مجالس اهل بیت به تبلیغ نرم، نمیدونم Ùردای قیامت باید Ú†Ù‡ جواب بدم. بخاطر همین وقتی همه رÙته بودن اربعین، دعا کردم روØانی کاروان Ùاطمیه باشم. Ú©Ù‡ الØمدلله خدا توÙیقش را داد.
رÙتیم صØÙ† پشت سر Øضرت Ùˆ یه گوشه به زور پیدا کردیم Ùˆ دور هم جمع شدیم.
چند کلمه صØبت کردیم:
اول: دعای امام صادق برای زوار امام Øسین علیه السلام
از امام صادق عليه السلام اجازه شرÙيابى خواستم ØŒ به من Ú¯Ùته شد : داخل شو.
من داخل شدم Ùˆ ديدم Øضرت در مصلاّى خانه خود مشغول نماز است. نشستم تا نماز خود را تمام كرد Ùˆ شنيدم با پروردگارش مناجات مى كند Ùˆ مى گويد: الهى! اى آن كه كرامت را مختصّ ما كردى Ùˆ وعده Ø´Ùاعت به ما دادى Ùˆ وصايت را ويژه ما گردانيدى Ùˆ دانش گذشته Ùˆ آينده را به ما بخشيدى Ùˆ دلهاى مردمان را شيÙته ما كردى! من Ùˆ برادران من Ùˆ زوّار قبر پدرم Øسين را بيامرز Ø›
همانان كه به نيّت نيكى به ما Ùˆ به اميد پاداشى كه به سبب پيوند با ما مى دهى Ùˆ به قصد شاد كردن پيامبر تو ØŒ اموالشان را خرج مى كنند Ùˆ رنج Ùˆ زØمت سÙر [براى زيارت Øسين عليه السلام ]را بر خود هموار مى سازند.
الهى! دشمنان ما ØŒ از آنان به سبب اين سÙر، عيبجويى مى كنند اما آنان ØŒ برخلا٠انتقادات مخالÙان ما، به سوى ما مى آيند.
پس ØŒ بر آن چهره هايى كه داغى٠آÙتاب تغييرشان داده است، رØمت آر Ùˆ به آن چهره هايى كه بر تربت قبر ابى عبد اللّه ماليده مى شود رØÙ… كن.
الهى! من اين جانها Ùˆ اين پيكرها را به تو مى سپارم ØŒ تا در آن روز تشنگى (قيامت) در كنار Øوض [كوثر] با آنان ديدار كنيم .
( بØار الأنوار : Û±Û°Û±/ÛµÛ±/Û±)
دوم یه ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…Ø®ØªØµØ± درباره قتلگاه دادم:
قتلگاه امام Øسین(ع) معرو٠به گودال قتلگاه قسمت پایانی سمت Ú†Ù¾ رواق جنوب غربی، به وسیله دری به سالن باریکی مرتبط است Ú©Ù‡ در آن یک اتاق 9 متری قرار دارد. این مکان اندکی گود است Ùˆ دیوارهای آن آیینه کاری Ùˆ نقاشی شده است. در همین مکان شریÙØŒ Ùرزند زهرا (س) Ùˆ نوه رسول خدا(ص) شهید شده است. از این جا دری است Ú©Ù‡ به جای گودتری راه دارد Ú©Ù‡ گویند آن جا Ù…ØÙ„ÛŒ است Ú©Ù‡ Øضرت سید الشهداء(ع) از اسب بر زمین اÙتاد.
اکنون چهار طر٠گودال قتلگاه با پنجره‌های Ùولادی Ù…Øصور شده Ùˆ زائران از پشت آن به این مکان شری٠نظاره می‌کنند Ùˆ در غم شهادت Ùرزند Ùاطمه(س) به دست دشمن ظالم Ùˆ کینه‌توز اشک می‌ریزند.
اما وقتی از پشت همین پنجره‌ها در ضلع جنوبی گودال قتلگاه به دقت نگاه می‌کنی و ریز می‌شوی در داخل یک سنگ مرمری دایره شکلی را می‌بینی که گرداگرد آن جمله بسیار زیبایی از یکی از شاعران شیعه نقش بسته است.
متن این جمله زیبا Ùˆ ترجمه آن به این Ø´Ø±Ø Ø§Ø³Øª:" إن کان دین Ù…Øمد لم یستقم الا بقتلی Ùیا سیو٠خذینی"
ترجمه: "اگر دین Ù…Øمد(ص) جز با کشتن من پا بر جا نمی‌ماند پس ای شمشیرها مرا دریابید"
سوم یه روایت درباره عنایت Øضرت زهرا سلام الله علیها به زائران امام Øسین علیه السلام عرض کردم:
عَنْ أَبÙÙŠ عَبْد٠اللَّه٠(ع) قَالَ: Ø¥Ùنَّ ÙَاطÙÙ…ÙŽØ©ÙŽ بÙنْتَ Ù…ÙØَمَّد٠(ص) تَØْضÙر٠زÙوَّارَ قَبْر٠ابْنÙهَا الْØÙسَيْن٠(ع) ÙَتَسْتَغْÙÙر٠لَهÙمْ.
امام صادق علیه السلام Ùرمود: Øضرت Ùاطمه سلام الله علیها شخصاً کنار زائرین قبر پسرش Øسین علیه السلام Øاضر Ù…ÛŒ شود Ùˆ برای آنان طلب مغÙرت Ù…ÛŒ نماید.
بØار الأنوار (Ø· - بيروت)ØŒ جâ€98ØŒ ص: 55.
Ùˆ بعدش هم یه روضه مختصر خوندم Ùˆ مهندس شیرازی هم نوØÙ‡ Ùˆ سینه زنی Ùˆ...
Ú©Ùنم ‌را ببر ولی Ø·ÙÙ„Ù
بی Ú©ÙÙ† را بیاور‌ ای Ùضه
از میان امانتی هایم
پیرهن را بیاور ای Ùضه
روز آخر کنار بستر خود
میزنم بوسه نور عینم را
با همین بازوی ورم کرده
بغلش میکنم Øسینم را
Ú¯Ùتم امروز نان درست کنم
آمدم خسته باز پای تنور
ناگهان تا تنور روشن شد
یادم اÙتاد روضه های تنور
یادم اÙتاد خانه خولی
ØÙ‚ بده سینه ام‌کباب شود
خانه او‌کجا Øسین کجا
کاشکی خانه اش خراب شود
به علی Ú¯Ùته ام برای Øسین
سایه در Ø¢Ùتاب بگذارد
نیمه شبها کنار بالینÙ
پسرم ظر٠آب بگذارد
پسرم تشنه آمده دنیا
پسرم تشنگی ش آبم کرد
شیر من خشک شد دلم‌خون شد
اناالعطشان او‌کبابم‌کرد
داده ام دست دخترم زینب
نذر اصغر، لباس Ù…Øسن را
ðŸØ³Ùر_نامه_کربلا_مه_کربلا_Û²Û²
بعد از خیمه گاه، همه رÙتن هتل برای صبØونه Ùˆ استراØت. من به بعثه رهبری در هتل جواهر، در جوار خیمه گاه رÙتم.
بعد از صر٠صبØونه، با آقا سید Ùˆ مسئول بازرسی بعثه Ùˆ رابط روØانیون Ùˆ Øاج آقای بهجتی (سرپرست بعثه) یه دیدار صمیمی داشتیم. بسیار اÙراد شری٠و دلسوزی هستند. خدا ØÙظشون کنه.
موقع خداØاÙظی، Øاج آقای بهجتی، دو تا تربت خالص Ú©Ù‡ متعلق به Øائر Ùˆ نزدیک قبر مطهر اباعبدالله هست بهم داد. بسیار خوشØال شدم Ùˆ همونجا نیت کردم Ú©Ù‡ یکیش بدم به خانمم Ùˆ یکی دیگش هم بدم به مادرم.
اون روز باید به یادماندنی تر از این ها تموم میشد. بخاطر همین، آقا سید در Ù„Øظه خداØاÙطی، یه ژتون سه Ù†Ùره غذای مهمان خانه Øرم مطهر امام Øسین بهم داد. من Ú©Ù‡ به قول آسید مهدی در Ú¯Ùنج خودم نمیپوستیدم، ازش گرÙتم Ùˆ ظهر با Øاجی هژبری رÙتیم Ùˆ ... خلاصه آره ... جاتون بسیار بسیار خالی ... زدیم بر بدن ... ژتون سومی هم برای اهل کاروان یه غذای تبرکی گرÙتیم Ùˆ به هرکس یه تیکه نون متبرک Ùˆ یه قاشق از غذای لذیذ Øرم دادیم.
یه بساط شکلات داغ در Ù„Øظه خروج از رستوران Øرم مطهر وجود داره. Ù…Øترمانش باید اینجوری بگم Ú©Ù‡ ینی یه معجون از شکلات داغ Ùˆ قهوه، اون قاطی میکنه... یه سر٠گیج Ùˆ خمار Ùˆ Øس باØال هم من Ùˆ تو قاطی میکنیم Ú©Ù‡ Ù†Ú¯Ùˆ ...
عصر اون روز، از هتل Øرکت کردیم Ùˆ زائران عزیز را به طر٠دو مکانی Ú©Ù‡ میگن دستان نورانی سقای کربلا در اونجا از بدن Ùmohamadrezahadadpour
ðŸØ³Ùر_نامه_کربلا_مه_کربلا_Û²Û±
همینجوری Ú©Ù‡ با هم Ú¯Ùتگو میکردیم، در زدند Ùˆ من رÙتم ببینم Ú©ÛŒ هست؟ Ú©Ù‡ دیدم یه آقای غریبه است.
سوال پرسید: شما کاروان جهرم هستید؟
Ú¯Ùتم: بله. امرتون؟
Ú¯Ùت: بنده از بعثه رهبری هستم. شما Øاج آقای Øدادپور هستید؟
Ú¯Ùتم: بله. درخدمتم. بÙرمایید داخل اطاق ... یا الله ... آقا مهمون داریم... یا الله...
دعوتش کردیم Ùˆ اومد نشست. سید بسیار با صÙایی بود. از طریق یکی از مسئولین بعثه تهران Ú©Ù‡ در کانال تلگرامم عضو بود Ùهمیده بودند Ú©Ù‡ من رسیدم کربلا. Ùورا هتل را پیدا کردن Ùˆ اومدن سراغم.
بنده خدا خیلی Ù…Øبت کردن Ùˆ دعوتم کردند بعثه رهبری در کربلا. من هم قول صبØونه Ùˆ یه دیدار با اعضای بعثه Ú©Ù‡ باعث اÙتخارم بود بهشون دادم Ùˆ بعدش آقا سید تشری٠بردند.
Ùرداش نماز صبØمون را در Øرم باصÙای ابالÙضل العباس خوندیم. من همیشه درگیر جمله پایانی زیارت نامه Øضرت ابالÙضل میشم Ú©Ù‡ میگه: خدا لعنت کنه Ùˆ بکشه کسانی Ú©Ù‡ تو را با دست Ùˆ زبونشون به قتل رسوندند.
این ینی Øتی اگر ابالÙضل العباس هم باشی Ùˆ دشمن Øری٠توانایی های خودت نشه اما برات Øر٠و Øدیث Ùˆ آزار زبانی ایجاد میکنند Ùˆ وقتی خوب تخریبت کردن Ùˆ از چشم مردم انداختند، بهش یورش میبرن Ùˆ کارتو یه سره میکنن!
بعد از نماز ØµØ¨Ø Ùˆ زیارت، زائرامون را بردیم تل زینبیه.
Ømohamadrezahadadpour
ðŸØ³Ùر_نامه_کربلا_مه_کربلا_Û²Û°
بعد از شام Ùˆ یه Ú©Ù… بررسی التماس دعاها Ùˆ پیامای تلگرام Ùˆ سروش، نشستیم با چند از رÙقای کاروان گعده گرÙتیم Ùˆ از یاÙته های اجتماعی کربلا با هم صØبت کردیم.
شاید اگه بخوام خلاصه و تیتروار بگم اینجوری میشه:
Û±. از Øرم سیدالشهدا علیه‌السلام Ú©Ù‡ بیرون اومدم چشمم خورد به غرÙÙ‡ Ùروش Ù…Øصولات Ùرهنگی از جمله کتب مذهبی، رÙتم تو از Ùروشنده Ø´ سراغ کتابی از آیت‌الله خامنه‌ای Ùˆ امام خمینی ره گرÙتم. جالب بود Ú©Ù‡ از هیچکدوم Øتی یک عکس هم نداشت. تازه به عمق تلاشهای برون مرزی خودمان اونهم در کشور هم دین Ùˆ هم مذهب مان عراق Ù¾ÛŒ بردم. انصاÙا مسولان مربوطه از این همه تلاش خسته نشن یه وقت چشم بخورن!
Û². از مجموعه ÛŒ Øرمین Ùˆ بین الØرمین اومدم بیرون Ùˆ همینطور Ú©Ù‡ تو پیاده‌رو داشتم قدم میزدم، یهو چشمم خورد به یه خیاطی، اسمش جالب بود: خیاطی خلیج العربی!!!!
از اون جالب تر این بود که روی واژه ی العربی، معلوم بود که قبلا با رنگ مخدوش شده بوده اما این رنگها رو به نظر میومد که بعدا از روی این واژه پاک کردن!
Û³. تو پیاده رو اطرا٠Øرمین چیزای دیگه ای هم به چشمم خورد.
مثلا چند سجاده Ùروش Ú©Ù‡ همگی Ùقط جنس ترک Ù…ÛŒÙروختند Ùˆ Øتی یه سجاده تولید ایران نداشتند!!
Û´. چند سوپری Ú©Ù‡ همگی انواع Ù¾ÙÚ© داشتند اما Øتی یک برند ایرانی توشون ندیدم؟!!
یعنی ما Øتی نمیتونیم Ù¾ÙÚ© به کشورهای همسایه مون صادر کنیم؟!!!!
Ûµ. یکی از خانمها میگÙت Ú©Ù‡ تو همون سوپریهای اطرا٠Øرمین انواع مواد شوینده Ùˆ بهداشتی آرایشی هم بود. بازم Øتی یک مارک ایرانی نتونستم پیدا کنم!!
ولی چرا یک بیسکویت ایرانی پیدا کردم : ساقه طلایی!
Û¶. سرمیزامون هم موقع غذا ØŒ مارک های ایرانی روی دوغ Ùˆ پنیر Ùˆ کره Ùˆ عسل دیدم اما تو بازار، کمتر لبنیات ایرانی دیدÙmohamadrezahadadpour
ðŸØ³Ùر_نامه_کربلا_مه_کربلا_Û±Û¹
از Øرم Øضرت ابالÙضل بیرون اومدم Ùˆ بعد از اینکه Ú©Ùشامو تØویل گرÙتم، به طر٠Øرم اباعبدالله الØسین علیه السلام Øرکت کردیم.
امام Øسین تا جایی Ú©Ù‡ در منابع نگاه کردم Ùˆ یادمه، تنها امامی هستند Ú©Ù‡ آداب زیارتشون از سه روز قبل از *Øرکت* (نه سه روز قبل از زیارت) شروع میشه.
سه روز روزه ... روز سوم غسل ... بعدش هم خانوادت را جمعشون میکنی Ùˆ یه دعای Ùوق العاده پر Ù…Øتوا وارد شده Ú©Ù‡ اونم میخونی Ùˆ بعدش راه Ù…ÛŒÙتی!
رسیدم به در Øرم ... Ú©Ùشامو تØویل دادم Ùˆ رÙتم داخل.
اول اذن دخول با دعای کاملی که بعدش داره...
بعدش Ú©Ù‡ دلت رقیق شد Ùˆ گریت گرÙت، ذکر میگی Ùˆ وارد میشی...
میری بالاسر Ùˆ زیارت وارث را میخونی ... در Øالی Ú©Ù‡ همش یادته Ú©Ù‡ الان نزدیکترین Ùاصله را با تن بی سر پسر Ùاطمه داریðŸ˜
میری جلو Ùˆ Ø¶Ø±ÛŒØ Ø´Ø´ گوشه را میبوسی ... ای جانم ... بعدش برگرد Ùˆ یه نص٠صÙØÙ‡ دعا در Ù…ÙØ§ØªÛŒØ ÙˆØ§Ø±Ø¯ شده ...
بعدش دو رکعت نماز میخونی ... خیلی وقت خودتو با سینه زنی و روضه و این چیزا صر٠نکن. خوبه ها ... نمیگم بده ... ما هم از سینه زنی و روضه بدمون نمیاد ... اما اولویت با توصیه های اهل بیت در هنگام زیارت هست.
دو رکعت نماز را سعی Ú©Ù† در بالاسر بخونی Ùˆ بعد از نماز هم با یه دعای کوتاه دیگه، میگی Ú©Ù‡ ثواب این نماز را هدیه کردم به مولایم اباعبدالله الØسین.
زیارتنامه Øضرت عmohamadrezahadadpour
ðŸØ³Ùر_نامه_کربلا_مه_کربلا_Û±Û¸
رو به طر٠گنبد امام Øسین ایستادیم Ùˆ اول زیارت وارث خوندیم ... بعدش هم زیارتنامه شهدا .
متاسÙانه بعضی از رÙقا Øواسشون به زیارتنامه شهدا نیست Ùˆ متن زیارتنامه را نمیخونند Ùˆ یا بهش توجه ندارند.
بعدش قرار شد کاروان به زیارت Øضرت ابالÙضل بره Ùˆ من Ùˆ Øاجی بشینیم پای Ú©ÙØ´ ها تا ملت برگرده.
وااااااااای ... اگه بدونین چی شد؟
دعا میکنم خدا توÙیقتون بده Ú©Ù‡ یه روز Ú©Ù‡ هوا بارونی هست Ùˆ داره سیل از آسمون میاد، وسط وسط بین الØرمین باشید.
ینی کلا Ø·ÙÙ„ درون Ùˆ شیطنت برون Ùˆ Øال خوش بین الØرمینت Ùˆ بوی نسیم گرد Ùˆ خاک بین الØرمین Ùˆ Ú©Ù„ÛŒ چیزای دیگه دست به دست هم میدن Ú©Ù‡ یادت بره Ú©ÛŒ هست Ùˆ کجایی Ùˆ Ùقط بشینی زیر بارون ... جوری بشینی Ú©Ù‡ یا بشی موش آب کشیده ... یا سیل بیاد Ùˆ تو رو هم با خودش ببره Ùˆ خلاص شیم!
از بس باصÙاست...
مردم یه چیزایی میگÙتن ... اما ما Ú†Ù‡ میدونستیم Ú©Ù‡ اینجوریه Ùˆ کلمات خیلی Øقیرن Ú©Ù‡ بتونن توصیÙØ´ کنن Ùˆ عشق Ùˆ Øالشو بهت منتقل کنن!
والا به خدا ...
Ù…Ú¯Ù‡ همه چیز، علم Ùˆ نمیدونم معنا Ùˆ Ù…Øتوا Ùˆ این چیزاست؟
پاشو برو وسط بارون بشین Ùˆ بگو: خدایا یا پاکم Ú©Ù† یا بشور تا تموم شم Ùˆ ببرتمðŸ˜
آخ ... یادش Ú©Ù‡ Ù…ÛŒÙتم، استخونام تیر میکشه ... مثmohamadrezahadadpour
ðŸØ³Ùر_نامه_کربلا_مه_کربلا_Û±Û·
قدم قدم با همه اعضای کاروان... یه کاروان ÛµÛ¶ هزار Ù†Ùره Øقیقی Ùˆ مجازی ... به طر٠بین الØرمین Øرکت کردیم‌.
شاهد بودم Ú©Ù‡ اغلب همسÙرامون همینطور Ú©Ù‡ راه میرÙتند، از گنبد خوشکل سقای کربلا چشم برنمیداشتند. از بس جذابه Ùˆ قشنگه. تازه این گنبدشه ... خودشو Ú©Ù‡ در تاریخ نوشتن:
قیامت قامت ای قامت قیامت
قیامت کرده ای زین قد و قامت
موذن گر ببیند قامتت را
به قد قامت بماند تا قیامت
وارد باØال ترین دوراهی زندگیمون شدیم. دو راهی Ú©Ù‡ آدم نمیدونه کدوم طر٠باید بره؟ از Øرم اباعبدالله شروع کنه؟ یا اول از وزیراعظم ارباب اجازه بگیره Ùˆ توبه Ùˆ انابه Ùˆ بعدش اذن ورود به Øرم امام Øسین را بگیره؟
من روسیاه معتقدم Ú©Ù‡ همینم دست من Ùˆ شما نیست. دست خودشونه! Ú©Ù‡ کدوم طر٠ما را ببرند؟ اصلا به خاطر همین Ú¯Ùتن:
رشته ای بر گردنم اÙکنده دوست
میکÙشد هر جا Ú©Ù‡ خاطرخواه اوست
آخ Ú©Ù‡ چقدر بین الØرمین لازم بودم. چقدر بار گناه Ùˆ معصیتم منو از ارباب Ùˆ ارباب زاده ها دور کرده بود.😔 وقتی به بین الØرمین رسیدیم غرق تماشای دو تا گنبد طلا شدیم. همسÙرا Ú©Ù‡ دیگه Ù†Ú¯Ùˆ ... هر کسی به زبون خودش با امام Ùˆ امامزادش Øر٠میزد Ùˆ قربونش میشد.
یکی میگÙت: آقا نوکرتم ... آقا خیلی مخلصم... Ùˆ بغض میکرد.
یکی هم میگÙت: الهی دورت بگردم ... ماشالله Ú†Ù‡ گنبدی ... ماشالله Ú†Ù‡ Øرمی...
یکی میگÙت: آقا اومدم Ø´Ùا بگیرم Ùˆ برم...
یکی دیگه میگÙت: به دادم برس ... یاØسین...
Ùˆ ...
اما من معمولا اینجور جاها خنگ میشم... بهتره بگم خنگتر میشم ... یادمه اولین جمله ای Ú©Ù‡ Ú¯Ùتم این بود:
آقا Ùرار کردم Ùˆ به تو پناه آوردم ...
آقا از دست خودم Ùرار کردم ...
خود لامصبمðŸ˜
خودم که هی توبه میکنmohamadrezahadadpour
ðŸØ³Ùر_نامه_کربلا_مه_کربلا_Û±Û¶
در مسیر نج٠تا کربلا توضیØÛŒ درباره پیاده روی اربعین Ùˆ موکب ها Ùˆ عمودها دادم. بسیار مسیر باصÙاست Ú©Ù‡ مملو از عکس های شهدا Ùˆ علماست.
نرسیده به کربلا مهندس شیرازی شروع به خوندن زیارت عاشورا با بلندگوی اتوبوس کرد Ùˆ الØمدلله مردم هم استقبال خوبی کردند.
کربلا از واژه کوربابÙÙ„ گرÙته شده Ú©Ù‡ به معنای روستاهای بابÙÙ„ قدیم است. اون روستاها شامل نینوی Ùˆ غاضریه بوده. این سرزمین تا سال Û¶Û± هجری قمری بیابان بوده Ùˆ پس از واقعه کربلا آباد شده است.
امام Øسین علیه السلام روز دوم Ù…Øرم سال Û¶Û± Ù‡.Ù‚ به کربلا رسید Ùˆ گوشه ای از کربلا به مساØت Û³Û¶ کیلومتر مربع Ú©Ù‡ اکنون شامل قبر او Ùˆ سایر شهدای کربلاست به Û¶Û°Û°Û°Û° درهم از مردم نینوا Ùˆ غاضریه خرید. (اینقدر به ØÙ‚ الناس توجه داشتند Ùˆ براشون مهم بود Ú©Ù‡ در زمین مردم جنگ نشه Ùˆ دÙÙ† نشوند!)
Ùضیلت زیارت امام Øسین بسیار زیاده Ùˆ قطعا زائر امام Øسین مورد نظر رØمت Ùˆ غÙران پروردگار قرار میگیره.
با زائران یه کم ذکر و شعر خوندیم: *کربلا کربلا ما داریم میاییم...*
Ùˆ یا مثلا شعر *نسیم جانÙزا Ù…ÛŒ آید ... بوی کرب Ùˆ بلا Ù…ÛŒ آید ... بوی کرب Ùˆ بلا Ù…ÛŒ آید...*
بعدش Øاجی هژبری یه سری نکات Ú¯Ùت Ùˆ در Øال رÙتن به طر٠هتل بودیم Ú©Ù‡ یهو Øاجی Ú¯Ùت: سمت Ú†Ù¾ شما بارگاه ÙMohamadrezahadadpour
ðŸØ³Ùر_نامه_کربلا_مه_کربلا_Û±Ûµ
به طر٠بهشت روی زمین، ینی شهر مقدس کربلا Øرکت کردیم. بسیار خسته بودم Ùˆ چون شب قبلش دیر خوابیده بودم Ùˆ اون روز هم زود از خواب بیدار شده بودم Ùˆ اعمال Ùˆ نکات مسجد Ú©ÙˆÙÙ‡ زیاد بود Ùˆ دلم نمیومد برای همسÙرهامون Ù†Ú¯Ù…ØŒ بهم Ùشار اومده بود.
قبل از اینکه بخوام یه Ú©Ù… تا کربلا استراØت کنم، یه مباØثه کوچیک با آقایون ردی٠های جلوی اتوبوس داشتیم Ú©Ù‡ بنظرم خلاصه Ùˆ مرتب شده اش را بشنوید بد نیست!
بØØ« درباره تکرار تاریخ Ùˆ مشکلات مسلمانان از دست اشرار بود Ùˆ اینکه بعضی رجال سیاسی امروز از گذشتگان بدترند. خلاصش اینه Ú©Ù‡:
به قول یکی از رÙقا: "معاویه از آنچه Ú©Ù‡ Ùکر میکنیم به ما نزدیکتر است"!
چرا؟
باید اعترا٠کرد Ú©Ù‡ معاویه در هوش Ùˆ ذکاوت - انصاÙا - مقام بالایی داشت.
مسلما دشمن علی هم باید از توانایی ذهنی Ùˆ هوش باید هم دارای بهره Ùˆ Øظ خوبی باشد تا شأن هماوردی Ùˆ ØریÙÛŒ بیابد.
معاویه هم کاتب ÙˆØÛŒ بود Ùˆ خود را در اسلام صاØب نظر میدانست Ùˆ مرتبا به علی خرده میگرÙت Ùˆ او را نقد میکرد Ùˆ زمینه چینی میکرد برای اینکه - دوباره - در جامعه اسلاÙmohamadrezahadadpour
ðŸØ³Ùر_نامه_کربلا_مه_کربلا_Û±Û´
با هم کاروانی ها قرار گذاشتیم Ú©Ù‡ ØµØ¨Ø Ø¨Ø±Ø§ÛŒ نماز بریم Øرم Ùˆ بعد از نماز، دعای وداع بخونیم.
یه Ú©Ù… سØر زودتر رÙتم Ùˆ باقی مونده زیارت جامعه کبیره را خوندم. به قول گزارشگرهای Ùوتبال: Ú†Ù‡ کرده امام هادی در این زیارت! از بس صÙات عالیه Ùˆ Ù…Øیرالعقول ما آدم معمولی ها در این زیارت اومده. بنظرم اول باید Ø´Ø±Ø Ø§Ø¯Ø¨ Ùنای مقربان آیت الله استاد جوادی آملی را خوب بخونیم Ùˆ بعدش بیاییم سراغ خود زیارت جامعه. تا تازه بÙهمیم Ú†ÛŒ به چیه Ùˆ Ú©ÛŒ به کیه؟
بعد از نماز ØµØ¨Ø Ù‡Ù…Ù‡ جمع شدند. زیارت وداع را با هم خوندیم. اصلا اشتباهه Ú©Ù‡ بعضیا Ùکر میکنن زیارت وداع ینی خداÙظی! Ú©ÛŒ Ú¯Ùته؟
وداع از ودیعه میاد و ینی دل و خاطرم را پیش شما ودیعه و امانت میذارم و میرم. عنایت کنین و بازم بطلبید تا بیام پا بوسی شما و بتونم بازم ببینمتون! (ولا تجعله آخر العهد من زیارته...)
جلوی باب مسلم بن عقیل ایستادیم Ùˆ با همه هم سÙرها شروع به خوندن دعای وداع کردیم.
از Øرم بابای اÙمّت دل کندن Ùˆ رÙتن خیلی سخته. آدم Ù‡ÛŒ برمیگرده Ùˆ پشت سرش نگاه میندازه... مثل وقتی تازه داری میخوان بÙرستنت مهد کودک Ùˆ تو هم برمیگردی Ùˆ مدام به بابا Ùˆ مامانت نگاه میکنی!
Øاجی هژبری چند بیت قشنگ خوند Ùˆ اشک همه را درآورد:
ای علی معبودم
سر به درگهت سودم
زائر بدی بودم
یا علی خداØاÙظ ...ðŸ˜
با دوچشم خونبارم
من Ùقط تو را دارم
زائر بدی بودم
یا علی خداØاÙظ ...ðŸ˜
برگشتیم هتل Ùˆ صبØونه خوردیم Ùˆ وسایلمون سریع جمع کردیم Ùˆ راه اÙتادیم.
برنامه این بود که اول بریم مسجد سهله و بعدش به طر٠کربلا بریم.
خب من درباره مسجد سهله هم خیلی Øر٠دارم. بالاخره منزل Ùˆ مسکن پیامبران Ùˆ اولیا بوده Ùˆ قراره بعد از ظهور، منزل Ùˆ مسکن امام عصر ارواØنا Ùداه Ùˆ اهل بیت Ù…Øترمشون بشه.
به زائرا میگÙتم برای خیلی عجیبه Ú©Ù‡ وقتی آمریکا Øمله کرد عراق Ùˆ اونجا را اشغال کرد، یهودیان صهیون در پوشش پرستاری Ùˆ سازمان های Øقوق بشر، در کنار همین مسجد سهله ساختمان سه چهار طبقه ای گرÙتند Ùˆ Øدود Ûµ سال زندگی کردند Ùˆ Øسابی اون منطقه را تØت کنترل داشتند. Øتی تا مدت ها اجازه زیارت کسی به مسجد سهله نمیدادند. با اینکه Ùmohamadrezahadadpour
ðŸØ³Ùر_نامه_کربلا_مه_کربلا_Û±Û³
خدا توÙیق داد Ùˆ نماز ظهر Ùˆ عصرمون را در مسجد Ú©ÙˆÙÙ‡ به صورت کامل خوندیم. بعدش هم از مسجد اومدیم بیرون Ùˆ به سمت پشت قبر مطهر میثم رÙتیم تا از اونجا سوار ماشین بشیم Ùˆ به هتل برگردیم.
اما وسط راه به منزلی Ú©Ù‡ منسوب به Øضرت علی هست رسیدیم. چون خیلی سندیتی نداره Ùˆ نمادین ساختنش، یه ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù… Ùˆ بعدش از پشت این خونه، ینی Ù…Øدوده دارالخلاÙÙ‡ Ú©ÙˆÙÙ‡ Øر٠زدم.
الان Ù…Øدوده دارالخلاÙÙ‡ تبدیل به زمین متروک Ùˆ مخروب Ùˆ یه بخشش هم زباله دانی شده. Ú†Ù‡ خون ها Ú©Ù‡ قبلا در این مکان ریخته نشده Ùˆ Ú†Ù‡ سرها Ú©Ù‡ بالای دار نرÙته Ùˆ Ú†Ù‡ شخصیت هایی Ú©Ù‡ از بالای آن به پایین پرتاب نشده اند!
چند Ù†Ùر از خانم ها مایل بودند Ú©Ù‡ Øتما به خونه منسوب به امام علی بروند. بخاطر اینکه تو ذهنشون خاطره منÙÛŒ نشه Ùˆ ناراØت نشن، من قبول کردم Ú©Ù‡ با مهندس شیرازی اون چند Ù†Ùر را ببریم Ùˆ زود برگردونیم.
خلاصه...
برگشتیم به طر٠ماشین Ùˆ سوار شدیم Ùˆ به طر٠هتل Øرکت کردیم.
لذت کاروان هایی Ú©Ù‡ با پیرمرد Ùˆ پیرزن های با ایمان Ùˆ خودمونی Ùˆ مهربون همراه باشه خیلی زیاده. مثلا یکیش اینه Ú©Ù‡ Ùورا بÙخچشون باز Ùیازهرا_سن Ùˆ بساط نون Ùˆ Ú©Ø´Ú© Ùˆ شیرینی Ùˆ میوه راه میندازن. منم Ú©Ù‡ کلا طرÙدادلسوختÛ_عمر_ÚªÙ…_ÙاطمÛ‌ایم‡Ø§ÛŒ خورسندساز!
وقتی mohamadrezahadadpour
ðŸØ³Ùر_نامه_کربلا_مه_کربلا_Û±Û²
راهی شهر Ú©ÙˆÙÙ‡ Ùˆ مسجد ‌بزرگ Ú©ÙˆÙÙ‡ شدیم. جایی Ú©Ù‡ قراره پایگاه سیاسی Ùˆ Øکومت امام عصر ارواØنا Ùداه قرار بگیره.
اتوبوس را جوری نگه داشتیم که با طی کردن کمترین مسیر بتونیم اول به مرقد نورانی جناب میثم تمّار بریم.
میثم، غلامی از بنی اسد بود Ú©Ù‡ امیرالمومنین او را خرید Ùˆ آزاد کرد. او اینقدر مورد توجه امیر مومنان بود Ùˆ اخبار غیبی از Øضرت آموخته بود Ú©Ù‡ ابن عباس در Ù…Øضرش شاگردی میکرد.
میثم در زندان به تربیت Ùˆ بصیرت اÙزایی مختار مشغول شد Ùˆ از او مردی خونخواه امام Øسین تربیت کرد.
میثم توسط عبیدالله بن زیاد دستگیر شد Ùˆ بعد از تØمل زندان، ابتدا زبانش را کشیدند Ùˆ سپس از نخل آویزانش کردند Ùˆ به کوتاه ترین نخل، دارش زدند.
از قبر میثم، با هم کاروانی های عزیزم شروع به ذکر Ùˆ تکبیر کردیم Ùˆ به طر٠مسجد Ú©ÙˆÙÙ‡ راه اÙتادیم.
سه چهار دقیقه کوتاه، خانم ها را جدا کردم Ùˆ براشون از اØکام خاص بانوان درباره مسجد Ùˆ عذر شرعی Ùˆ اینا Ú¯Ùتم تا خدایی نکرده مشکلی پیش نیاد.
وارد مسجد شدیم. چون بارندگی شده بود Ùˆ زمینها خیس بودند، رÙتیم یه گوشه Ùˆ شروع به انجام اعمال مسجد Ú©ÙˆÙÙ‡ کردیم.
اعمال مسجد Ú©ÙˆÙÙ‡ خیلی لذیذ Ùˆ پر Ù…Øتواست. اینقدر جذابه Ú©Ù‡ وقتی در هر مقام، Ùقط معنای مثلا یه جمله از دعای هر مقام برای زائران میگÙتم، دوس داشتن بیشتر ترجمه Ùˆ Ù…Øتواش بÚmohamadrezahadadpour