مشاهده مطالب کانال دلنوشته های یک طلبه
بسم الله الرØمن الرØیم
مستند داستانی ک٠خیابون(2)
✠نویسنده: Ù…Øمد رضا Øدادپور جهرمی
«قسمت سی و هشتم»
دیدم Øالش خوب نیست ... اعترا٠بزرگی هم کرده بود ... در روند پرونده Ùˆ نوع نگاه به مهناز خیلی اثر داشت Ùˆ Øتی دید ما نسبت به بقیه عناصر پرونده مشخص تر میکرد.
وقتی دیدم Øالش خوب نیست Ùˆ نیاز به استراØت داره، Ú¯Ùتم اومدن دنبالش Ùˆ بردنش Ú©Ù‡ یه هوایی بخوره Ùˆ یه چایی بهش بدن Ùˆ یه Ú©Ù… سرØال تر بشه.
به مجید Ùˆ سعید Ú¯Ùتم بیان داخل Ùˆ گزارش بدن!
مجید Ú¯Ùت: قربان این دو سه ساعت، Ùرصت Ú©Ù…ÛŒ بود Ú©Ù‡ بخوایم رَبّ Ùˆ رÙبّ ادمین کانال Ùروش Ùˆ معامله Ø³Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ پیدا کنیم. هنوز زمان بیشتری میخوایم. ولی اطلاعات خوبی درباره ادمین کانال ایران زمین به دست آوردیم.
Ú¯Ùتم: بسم الله...
سعید Ú¯Ùت: همونطور Ú©Ù‡ عرض کردیم، این کانال تلÙیقی از جزء گروه دوم Ùˆ سوم همون شش کانال Ùˆ گروهی هست Ú©Ù‡ خدمتتون Ú¯Ùتیم. ینی از Ù…Øوری ترین کانال ها Ùˆ سوپرگروه های سمعی Ùˆ بصری (تهیه Ùˆ تنظیم عکس نوشته ها Ùˆ Ùایل های صوتی اعم از آهنگ های سیاسی Ùˆ صوت های کوتاه) Ùˆ تا جایی Ú©Ù‡ من دیدم Ùˆ شنیدم Ùˆ Øتی از بچه های بقیه گروه های اداره خودمون تØقیق کردم، اکثرا یا پیام های صوتی رضا پهلوی (ولیعهد) Ùˆ بقیش هم تØلیل گران شبکه های سلطنت طلب هستند. خیلی در این کانال تلاش میشه Ú©Ù‡ اخبار دسته اول Ùˆ تØلیل های مورد نیازشون را تولید Ùˆ اشاعه بدن.
Ú¯Ùتم: خب تلاشی هم تا Øالا برای رصد Ùˆ دستگیری ادمینش داشتید؟ منظورم بچه های اداره است. تا Øالا پیگیرش بودند؟
مجید Ùˆ سعید یه نگا به هم کردند Ùˆ Ú¯Ùتند: Ùکر نکنیم! ما Ú©Ù‡ چیزی دستگیرمون نشد!
مجید Ú¯Ùت: همینطور Ú©Ù‡ شما با مهناز صØبت میکردید، یکی از بچه ها از اکانت Ùˆ گوشی همین مهناز، شماره همراه مجید را درآورد. اگر هم نداشتیم چندان اهمیتی نداشت Ùˆ میتونستیم پیداش کنیم. به اسم خودش نبود ولی تونستیم شماره ملی مجید را دربیاریم Ùˆ بدیم به .............
Ú¯Ùتم: بسیار خوب. به همین رÙیق مشهدی ما هم بدید. بگین مجید با اون. بقیش با ما.
بچه ها همین کار را کردند.
گزارشی از مشهد، سه روز بعدش برام ارسال شده بود. از طر٠همین رÙیق مشهدیمون بود. اجازه بدید برای Ùهم بهتر شرایط مهناز Ùˆ شمّه ای از اقدامات کثی٠تشکیلاتیشون، یه بخش کوچولو از اعتراÙات مجید نقل کنم. مطالب کلیدی خوبی داشت.
همکار مشهدیمون نوشته بود:
در طول تØقیقات Ùهمیدیم Ú©Ù‡ مجید، سازنده گروه پیشگامان آزادی Ùˆ از مرتبطین مهم پیمان بوده. گروهش زیر هزار Ù†Ùر بود اما به دادش رسیدن Ùˆ براش تبلیغ کردن Ùˆ ظر٠مدت دو شب به Øدود چهار هزار Ù†Ùر رسید. گروهی در زمینه نقل Ùˆ اشاعه تÙکرات ولیعهد Ùˆ مطالبی درباره ایران باستان Ùˆ Øمله به شخصیت های مخالÙشون Ùˆ...
مجید بسیار ÙØاش Ùˆ بی ادب هست Ùˆ هیچ سواد ایدئولوژیکی نداره. صرÙا رهرو بوده Ùˆ پیمان با تبØری Ú©Ù‡ داشته تونسته بوده در وجود این مجید شاغل در زمینه داربست ساختمون، توانایی اداره چندین هزار Ù†Ùر را در مجازی Ùˆ چند صد Ù†Ùر در Øقیقی را کش٠بکنه. (Ú©Ù‡ البته ما Ù†Øوه کش٠این استعداد را بررسی کردیم Ùˆ Ùهمیدیم Ùˆ ضرورتی در نقلش در این بخش نیست.)
مجید بسیار منØر٠بود Ùˆ همین انØرا٠جنسی Ùˆ اخلاقیش، سبب آتو دادن به دست پیمان Ùˆ هم پالاناش شده بود. طوری Ú©Ù‡ خود مجید میگه هم به Ù…Øور بودنم در بعضی گروه های Øقیقی مشهدی Ùˆ خراسان رضوی نیاز داشتن Ùˆ نمیتونستن رهام کنند Ùˆ هم بخاطر اعتیاد جنسی Ú©Ù‡ داشتم براشون خطرناک به نظر میرسیدم.
Ùقط یه تیکه از اعتراÙات مجید را براتون میگم تا ببینید چقدر این بشر خراب بوده Ùˆ چقدر اونا Øساب شده انتخابش کرده بودند:
«مجید ... اهل مشهد ... ادمین گروه تلگرامی پیشگامان آزادی مینویسه:
اهل یه گروه پورن شده بودم. Ú©Ù‡ اون گروه پورن هم خود پیمان به من Ùˆ بقیه معرÙÛŒ کرده بود. یه Ù†Ùر بود Ú©Ù‡ اکانتش به نام «دختر صØرا» نوشته بود. از خاطراتش مینوشت. از خاطراتی Ú©Ù‡ با پسرا Ùˆ مردای مختل٠داخل Ùˆ خارج از کشور داشته. یه شب Ú©Ù‡ رÙتم Ù¾ÛŒ ویش، Øسابی تØویلم گرÙت Ùˆ همون شب منو به اینستاش دعوت کرد. Ùکر نمیکردم به من جواب بده. انگار منتظرم بود!
اعضای زیادی در پیجش نبودند. تا اینکه یکی دو Ù‡Ùته بعدش یه عکس از خودش در Øالت نیمه برهنه با تاپ صورتی Ùˆ یه پیتزا در اینستا گذاشت Ú©Ù‡ دراز کشیده بود روی مبل Ùˆ نوشته «شام تنهایی من چیزی به جز Ùکر تو نیست!»
من اولین کسی بودم Ú©Ù‡ عکسشو دیدم Ùˆ رÙتم دایرکتش. براش نوشتم ØÛŒÙÙ‡ اینطور تیکه ای هست Ú©Ù‡ بخواد تنها پیتزا بخوره Ùˆ تنها بخوابه!
اونم برام نوشت که پس بیا که نه تو تنها باشی و نه من!
ناباورانه آدرس داد! اصلا Ùکر نمیکردم همچین جایی از مشهد باشه Ùˆ به همین راØتی بتونم یکی از تشکیلات خودمون را تور کنم Ùˆ باهاش باشم.
منم از خدا خواسته اونشب رÙتم پیشش Ùˆ ..........
از اون شب، Ù‡Ùته ای سه چهار بار میرÙتم پیشش. بعد از مدت ها Ùهمیدم Ú©Ù‡ اسم واقعیش ساینا هست. ازش معنی اسمش پرسیدم ...
Ú¯Ùت در آیین زرتش