💕چارلی چاپلین:
دخترکم, هیچگاه
هم آغوشی را
با عشdr_anosheeðŸƒðŸƒðŸƒ
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕یکی از بزرگان میگÙت: ما یک گاریچی در Ù…Øلمان بود، Ú©Ù‡ Ù†Ùت Ù…ÛŒ برد Ùˆ به او عمو Ù†Ùتی Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند.
یک روز مرا دید Ùˆ Ú¯Ùت: سلام. ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید!ØŸ
Ú¯Ùتم: بله!
Ú¯Ùت: Ùهمیدم. چون سلام هایت تغییر کرده است!
من تعجب کردم، Ú¯Ùتم: یعنی Ú†Ù‡!ØŸ
Ú¯Ùت: قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تØویل Ù…ÛŒ گرÙتی، Øالم را Ù…ÛŒ پرسیدی. همه اهل Ù…ØÙ„ همینطوØdr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
â“‚ï¸Ù†Ø³Øموبوگرامید #موبوگرام منتشرشد
â—¼ï¸Ù‚ابلیتهای جدید👇
🔴 مشاهده (بازدیدکنندگان) پروÙایل
📛 بازکرایگان👆
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕قولها.. "بی اعتبار"
ØرÙها.. "ناخالص"
عشقها.. "پوشالی"
Ù…Øبتها.. "قلابی"
خوبیها.. "تظاهر"
دیدارها.. "تÙاخر"
صورتها.. "پر رنگ"
سیرتها.. "بی رنگ"
Ødr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕امروزتون سرشار باشه
از
شادیdr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
اگر عقاید خود را با تÙکر Ùˆ مطالعه به دست آورید ØŒ کسی نمی تواند به آنها توهین کند!
اگØبرتراند_راسلŒØdr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕مرد میانسالی وارد Ùروشگاه اتومبیل شد. BMW آخرین مدلی را دیده Ùˆ پسندیده بود؛ پس وجه را پرداخت Ùˆ سوار بر اتومبیل تندروی خود شد Ùˆ از Ùروشگاه بیرون آمد.
قدری راند Ùˆ از شتاب اتومبیل لذّت برد. وارد بزرگراه شد Ùˆ قدری بر سرعت اتومبیل اÙزود. کروکی اتومبیل را پایین داد تا باد به صورتش بخورد Ùˆ لذّت بیشتری ببرد. چند شاخ مو بر بالای سرش در تب Ùˆ تاب بود Ùˆ با Øرکت باد به این سوی Ùˆ آن سوی می‌رÙت. پای را بر پدال گاز Ùشرد Ùˆ اتومبیل گویی پرنده‌ای بود رها شده از Ù‚Ùس. سرعت به ١٦٠کیلومتر در ساعت رسید.
مرد به اوج هیجان رسیده بود. نگاهی به آینه انداخت. دید اتومبیل پلیس به سرعت در Ù¾ÛŒ او می‌آید Ùˆ چراغ گردانش را روشن کرده Ùˆ صدای آژیرش را نیز به اوج ÙÙ„Ú© رسانده است....
مرد اندکی مردّد ماند Ú©Ù‡ از سرعت بکاهد یا Ùرار را بر قرار ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ø¯Ù‡Ø¯. لَختی اندیشید. سپس برای آن Ú©Ù‡ قدرت Ùˆ سرعت اتومبیلش را بیازماید یا به رخ پلیس بکشد بر سرعتش اÙزود. به ١٨٠رسید Ùˆ سپس ٢٠٠را پشت سر گذاشت، از ٢٢٠گذشت Ùˆ به ٢٤٠رسید. اتومبیل پلیس از نظر پنهان شد Ùˆ او دانست Ú©Ù‡ پلیس را مغلوب کرده اسdr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕ﻣﺎﺳﻪﻫﺎ ﻓﺮïºï»£ï»®ïº·ï®‘ﺎïºïº—ﺮﯾﻦ ïºï»“ﯿﻘﺎﻥ
ïºïºï»«ï»¨ïºª!!Ø›
ï˜ïºŽØ¨Ù‡â€ŒÙ¾Ø§ï¯¾ïº– ﻣﯽïºï¯¾ï»¨ïºª...
ïºï»§ï»˜ïºªïº ï®ï»ª ﮔﺎﻫﯽ ﺳﻤﺎﺟﺘﺸﺎﻥ ﺩïº
ﻫﻤﺮïºï»«ï¯½ØŒ
ïº£ï»®ïº»ï» ï»ªïºïº• ïºïº ﺳﺮ ﻣﯿﺒﺮﺩ؛
ïºï»£ïºŽ ï®ïºŽï»“ﯽ ïºïº³ïº– ïºï»§ïºªï®Ž ﺑﺎﺩﯼ ﺑﻮﺯﺩ،
ﯾﺎ ﺧﺮﺩﻩ ﻣﻮﺟﯽ ﺑﺮﺧﯿﺰﺩ ﺗﺎ ïºïº©ï˜ïºŽdr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕هیچ چیز در زندگی شیرین تر از این نیست که کسی انسان را دوست بدارد.
من در زندگانی خود هر وقت ÙÙ‡Ùdr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕زندگی نمایشی است
که هیچ تمرینی برای آن
وجود ندارد!
پس آواز بخوان، اشک بریز،
بخچارلی_چاپلین Ødr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕قدیما
یه روز جمعه بود
و یه خونه پدربزرگ
و دور هم جمع بودنها
این روزا پر از تعطdr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕در قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند
هرچه Ùریادش، جوابش را نمی پرداختند
داد میزد خوانده‌ام Ù‡Ùتاد سال، هرشب نماز
پس Ú†Ù‡ شد اینک ثواب Ùآن همه راز ونیاز
یک ندا آمد چرا تهمت زدی همdr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕اگه نتونیم درس های بزرگ
زندگی رو از اتÙاقات Ú©ÙˆÚ†Ú©
زندگیمون یاد بگیریم
زندگی مجبdr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ
ðŸƒðŸƒðŸƒ ðŸƒðŸƒðŸƒ
💕ﺳﺨﻨﯽ ïºïº¯ ﺟﻨﺲ ﻃﻼ!
ïºïº¯ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ïº§ï» ï»– ï˜ïº¸ï¯¿ï»¤ïºŽï»¥ ﻣﺸﻮ...
ï» ïºï®”ﺮ ï®ïº´ï¯½ ï»—ïºªïº ïº§ï»®ïº‘ï¯½ ﺗﻮ ïºïº ﻧﺪïºï»§ïº´ïº–ØŒ ï»ï»¤ï®•ï¯¿ï»¦ ﻣﺸﻮ!
ï¼ï»®ï»¥ ï®”ï»¨ïº ïº¸ï®ï»«ïºŽ ﻫﺮ ïºï»ïº¯ ïºï»ïºïº¯ ﻣﯽﺧﻮïºï»§ï»¨ïºª
ï» ï»«ï¯¿ï»ï®ïº² ﺗﺸﮑﺮ ﻧﻤﯽï®ï»¨ïºª!
ï»ï»Ÿï¯½ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ïºï»ïºïº¯ïº·ïºŽï»¥ ïºïº ïºïº©ïºï»£ï»ª ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ...
ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ïdr_anoshee ðŸƒðŸƒðŸƒ