مشاهده مطالب کانال دکتر انوشه
#پارت_246ت_246
سست شدم Ùˆ آهی زیر لب Ú¯Ùتم
Ú©Ù‡ با آن لبخند چندشش به سمتم برگشت.پسرکم انقدر ترسیده بود رو به کبودی میرÙت Ùˆ هق هق های ریزش دلم را آتش میزد.
نگاهم به موهای تراشیده اش Ú©Ù‡ ک٠اتاق ریخته بود اÙتاد.آهی تا متوجه من شد دستان Ú©ÙˆÚ†Ú©Ø´ را به سمتم دراز کرد Ùˆ
مامایی
زیر لب Ú¯Ùت آنقدر Ù„ØÙ† Ùˆ صدایش مظلومانه بود Ú©Ù‡ جانم آتش گرÙت دستان کیمیا را کنار زدم Ùˆ توی بغلم گرÙتمش بازوهای Ú©ÙˆÚ†Ú©Ø´ جای ناخن های بلند Ùˆ زیبای آن زنیکه پست Ùطرت بdr_anoshee 🔴🔴🔴