کانال تلگرام رمانکده سارا @LoveSara

سامانه هرچیز:ارائه محتوای کانال های تلگرام
جستجو در تلگرام

 مشاهده مطالب کانال 🍃رُمـانــڪدهـ ســارا🌧

توجه: کلیه محتوای این سایت توسط کاربران و کانال های تلگرام درج شده است و سایت هرچیز هیچ مسئولیتی نسبت به آن ها ندارد

🐬 پاØPart154154
#Part154

📕 رمان " رسوایی " ‼️ 🙊👄

به قلم خانم ک. شاهینی فر 👒

🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃

از بیمارستان بیرون زدم و سمته دیگه ی خیابون دقیقا رو به روی در خروجی وایسادم تا ماشین بیاد . منتظر تاکسی بودم . قحطی تاکسی اومده بود انگار ...
با پشت دسته سالمم گونه هام رو از اشک پاک می کردم و انگار مصیبتم تمومی نداشت که باز میریخت از چشمام ... تاکسی جلوم ترمز زد که صدای عربده ی کیهان رو شنیدم : آذییییییین ....
به رو به روم نگاه کردم . کیمیا و تارخ و کیهان کنار هم ایستاده بودندپ و نگاهه خشک شده و متعجب کیمیا رو دوست نداشتم . بی اهمیت سوار تاکسی شدم : آقا تو رو خدا برو ...
راننده راه افتاد و من پر استرس به کیهانی که سمته ماشینش می دوید نگاه کردم کیمیا و تارخم دنبالش ... تارخ با روپوش سفیده پزشکی و من چقدر زندگی رو حرومه این آدما کرده بودم ...
ادرسه ویلای فرزاد رو دادم . دوست نداشتم برم ... ته دلم آرزو میکردم نرسم . من فرزاد رو دوست نداشتم و بر عکس ، متنفر بودم ازش ....
با صدای بلنØLoveSara 💋✨

  کلمات کلیدی: Part154
بستن
آدرس پست:

نوع گزارش تخلف:

متن گذارش: