مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🬠پاØPart131131
#Part131
📕 رمان " رسوایی " â€¼ï¸ ðŸ™ŠðŸ‘„
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒ
در اتاق باز شد . برگشتم . کیانا به همراه دختری نا آشنا داخله اتاق اومد . دختری با چشمای آبی روشن Ùˆ Ù…Ú˜Ù‡ های Ùر خورده ØŒ ابروهای کمونی خیلی قشنگ ... پوستش Øتی یه Ù„Ú© هم نداشت . نا خود اگاه از جام بلند شدم .
کیانا ـ تینا جان این خانومی هم آذینه خواهره آیدا ...
تینا خوشرو جلو اومد و بهم دست داد . لبخند زد : خوشبختم عزیزم ...
ـ همچنین ...
تینا خوب بود . خیلی خوب بود . دقیقا قطبه برعکسه لاله بود . هم ظاهری Ùˆ هم اخلاقی ... به کیهان Ù…ÛŒ اومد ØŸ دلم ریش شد . بغض کردم . کیهان Ùقط به من Ù…ÛŒ اومد ... به من ؟؟؟ من نابود شده بودم . لاغر Ùˆ با پوستی Ú©Ù‡ به لط٠مواد تیره شده بود . Øاله نزار Ùˆ سرÙÙ‡ های خشک ... همه Ù…ÛŒ Ùهمیدن Ú©Ù‡ من اعتیاد دارم ... از پا در اومده بودم . کنار کیهانی Ú©Ù‡ قد بلند بود Ùˆ با هیکلی کاملا ورزشی Ùˆ ورزیده ... واقعØLoveSara 💋✨