مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🬠پاØPart104104
#Part104
📕 رمان " رسوایی " â€¼ï¸ ðŸ™ŠðŸ‘„
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒ
.. کیهان بی تÙاوت درگیر همون خواهرزاده ÛŒ بامزه Ø´ شده بود Ú©Ù‡ با هر خندیدنش دل Ù…ÛŒ برد Ùˆ من چقدر دلم هوسه آمین رو کرده بود . بی اختیار زل زده بودم به دخترک Ú©Ù‡ کیهان جلو اومد Ùˆ یه قدمیم ایستاد . Øتی نیم نگاهی هم به من نکرد Ùˆ بچه رو به سمتم گرÙت : بگیر اینو کشت منو ...
از خدا خواسته دستام رو جلو بردم و خواهر کیهان شرمنده به سمتم اومد : وا کیهان ، زشته بنده ی خدا رو اسیر کردی ...
کیهان به سمت خواهرش برگشت : پس خودت می دونی منه بدبخت رو اسیر کردی ...
Ù€ تو وظیÙته ...
دستاش رو جلو اورد برای گرÙتن بچه Ú©Ù‡ قدمی عقب رÙتم : نه تو رو خدا ... چیکارش داری خب ØŸ
کیهان همونطور بی اهمیت به من رو به خواهرش Ú¯Ùت : ولش Ú©Ù† دو دقه Ù†Ùس بکشی ...
به سمت ساختمون Øرکت کرد Ùˆ من توی دلم هزاران بار Ù‚ØLoveSara 💋✨